نام شیعه چند بار در قرآن آمده نام حنبلی شافعی وهابی فقط در زبور داود و ام موسی هم نیامده
مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است {عج} والله ندیدم حق را نپذیرند برادران اهل سنت شریف ترین مردم دنیا هستند و درجا کلام حق رامیپذیرند نام شیعه 12بار در قرآن آمده { وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ} به ابجد وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی 110 + 135 فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169به ابجدبرترین دین 926-541عمر ابوبکر=385 با آل قرآن 385 فلسفه دین الله 385با قانون الهی دین الله 385یا الله وصی بحق محمد 385با آل قرآن385 شیعه 385راز اهل عالم 385 شیعه 385بدین واقعی اسلام 385فلسفه دبن الله 385 به دین الهی الله محمد علی 385به اهله محمد فاطمه علی385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 این عدد نورانی را جلوی آئینه بگیر ابجد 5 تن آل عباء میشود 583 = 385 شیعیان فرزندان اهل بیت میباشند وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: نام شیعه چندین بار در قرآن آمده شیعه یعنی چه385به ابجد کبیر لا اله الا الله 166+محمد92+110علی +17 نماز = 385 شیعه یعنی اسلامه حق 245+140 با اسلامه= 385 شیعه نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامده پس همه فرقه های باطل را محکم به دیوار بزنیم هر چیزی در قرآن بود قبول ولی اگر نبود محکم به دیوار توالت تاریخ بکوبید محکم وهابی اول دوم عمری خیلی ..... شیعه دوازده امامی385 ابجد385بدین واقعی اسلام385اسلام پیامبر385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 بدین واقعی اسلام 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 فلسفه دین الله 385 به علم ابجد 385 بدین واقعی اسلام 385 شیعه385 یعنی حق اسلامه385 اسلام پیامبر 385فقط دین اسلام 385 بدین اسلام واقعی 385اسلام پیامبر385بدین واقعی اسلام 385اسلام واقعی الله 385 شیعه 385 دوازده بار در قرآن آمده ولی نام شما و فرقه هایتان یک بار هم نیامده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: به علم ابجد بهترین دین ها 737-541 عمر ابوبکر= دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم شیعه میباشد 196 به ابجد دین اسلام 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 از پیامبر سئوال شد جانشینان شما چند نفرند فرمود 12 نفر پیامبران چند نفر بودند فرمود 124 هزار نفر و فرمود رسولان حق چند نفر بودند ایشان فرمود 313 نفر به ابجد رمز الله 313هر سال 313 روز با 52 جمعه 52+313= 365 روز سال رمز الله 313+72 یاران امام حسین72 +313 یاران امام زمان = 385 شیعه 385با آل قرآن385 شیعه 385 سلام به نام زیبایت یا قائم آل محمد من فقط دانم که مولایم توایی مولاء دیر نشده دیدار مجدد بنظر شما انگار یادت رفته ما را آقا ما شما را میخواهیم آقا هر وقت شما خواستی که نشد بگو ما بیائیم به دیدن شما وقتی روبروی شما قرار میگیرم تمام حاجاتم بر آورده میشود و دلم آرام میگیردشادی واقعی دیدار با شماست افتخار شیعه نام قائم است لطف مولایم بما هم دائم است مولاء منتظرم تا شکایت به مادرم زهرا نکرده ام بیا آقا جمالتو عشق است یا قائم آل محمدی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست سرور کائنات محمد استو جمال قائم آل محمد علیست جانشینه حق مولایم علی خیبر کنی بت شکنی یا قائم آل محمدی تو آقایی تو مولایی جمال محمدی کمال علی جمال خدا با رسول توایی جانه شیعه و جانه رسول مگر نام محمد هم علی نیست جانشینه حق پیغمبر علیست همین بس که نام محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست وصی خدا بت شکن به کعبه به دوش نبی ست جمالتو عشق است یاقائم آل محمدی تو چقدر خوبو زیبایی روح علی جانه محمدی جمال رسولو کمال علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست بوود نام تو چون مولاء الهی بوود نام مولاء الهی عزیزه بتولو جانه مصطفایی مرتضایی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی فرق حیدر کعبه ومحراب چیست هر دو باشد یک نشان حق با علیست قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی مگر نام محمدهم علی هم علی نیست آئینه روی محمد علیست نگینه روی مصطفی بوود علی مرتضی صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست همین بس که نام محمد علیست وصی بحق 110 محمد علیست بت شکن در کعبه بر دوش نبی ست بلغ العلی بکمالهی کشف الدجا بجمالهی حسنت جمیع خصالهی صلو علیه و الهی چه جمال با صفایی شده نامت الهی هم ساقی کوثر علی حیدر علی صحر ابن عم وصی مصطفی حله پوش هل اتایو انما وارث گنجینه سرر قضاء قابل تشریف قوله لا فتا مولاء علیست شا هراره حق تو هستی در سلوک کائنات پرورده به دامن خود مصطفا عجب گلی گل کوثر گل حیدر یا قائم آل محمدی چه جمال با صفایی شه عالمی فدایی که به جای مصطفایی که تو بعداز خدایی شده نامت الهی تو جمال مصطفایی که علی مرتضایی شده بت شکن به کعبه که به دوش مصطفا یی که جمال مرتضایی شده نامت طلایی تو طلای ناب مایی صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست مگر نام محمد هم علی نیست ائینه روی محمد علیست اگه کسی با هوش باشه که عمری نمیشه ولی مکه لیاقت فرزندان پیامبررا از دست داد همه به عراق و ایران آمدند شما اگر دینتان را از ایرانیها فرزندان پیامبر گرفته اید خوشا به حالتان قرآن 351 فارسی351 رسول خدا فرمود روزی یاران سلمان فارسی در عین دانایی و حقیقت شما را به اسلام دعوت و شمانمیپذیرید پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم کوثر باشد شیعیان فرزندفاطمه میباشند ما ایرانیان افتخارمان این است که نوهای رسول خدائیم یا از مادری یا پدری فرق نمیکند نسل ایران نسل فاطمه سلامه الله علیه میباشداسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشنداسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند دوست دارم دوباره بنویسم یک بارم برای مولایم مهدی مینویسم مولاء افتخار کن نوکرای خوبی داری اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند یک بار هم برای مادرم حضرت حواء و حضرت فاطمه سلام الله علیه اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشندیک بار هم برای شهدای شیعه از حضرت آدم تا حضرت مهدی صلوات الله علیه اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشندیگ بار هم برای سنیها که حق را بپذیرند خودشونو مثل عمر به خریت نزنند بخدا اگر حق را نپذیرید روز قیامت بیچاره اید من نوشتم و شما هم خواندید دیگر جای هیچ بهانه ای نیست اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند گمراه دین 310 عمر 310 310کفری 310 دلیل نفاقه جهل عرب 310اباجهل در دین 310منکر310نیرنگ310مار زنگی 310کفری310 منکر 310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310310نمرودی 310جاهل منافق310ابله منافقا310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 یا باء دین اسلام 310قاصبان بدین 310عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 فاسق دینه 310وهابی کودن دین اسلامی 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما310 خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام 310چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوود عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 احمق ملحد 231 ابوبکر 231 رکب وبا 231ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231 یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 ابوبکر و عمر 541در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا گمراه دین 310مکرن کفری عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310 مکرن310کفری دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310 کفری310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها 310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه 231 ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231دزدا فدک نگونه 231ابوبکر 231رکب وبا 231 ابوبکر+310عمر= 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 عدواهل بیت بوده اند 541 گرگ منافقینی 541
JSN-LGRP1-CHN 10.0.0.168 1
ابزار وبلاگ 1
خرید لایسنس نود32 1
خرید عینک آفتابی اصل 1
سر دنده ال ای دی led
ردیاب مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110 + 135فاطمه = 245 =5 ضربدر4ضربدر2= 40 و آدرس alialiali.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 311
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 327
بازدید ماه : 606
بازدید کل : 97263
تعداد مطالب : 313
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

به ابجد مقصر 430+541 عمر ابوبکر = 971 ظالم به دست می آید به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی 541 اهله شر 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 قاتلی 541 مرگ کافر 541 به ابجدکبیر ابوبکر عمر عثمان 1202تفرقه در ادیانه اسلامی 1202نگین ترین مردانه ملحد 1202ننگین ترین نامردان پلید 74 ابجد صغیر 74 به ابجد مردان رجس پلیدی615-541عمر ابوبکر=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون74 به ابجد فتنه های دین 615-541=74 فرقه ابجدصغیرسه خلیفه 74 میباشد دین اسلام 74 فرقه شد 74 فرقه ابجد سه خلیفه میباشد (ان من المجرمین منتقمون 74) فرقه شدن دین اسلام توسط عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74=74والشجرتها الملعونه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نادان یا ملحد دینه اسلامی 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 74منافق دین اسلام 467-541=74 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467- 541 ابوبکر عمر= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 شیطان گمره 615- 541 عمر و ابوبکر= 74به ابجد کفره 305-231 = 74فرقه در کفر میباشند 74 ابجد عمر 22+27 ابوبکر +25 عثمان = 74 فرقه شدن دین اسلام توسط ابوبکر وعمر و عثمان صورت گرفته 74نفرته 735-661 عثمان = 74 ابجد سه خلیفه 74 میباشد74 ان من المجرمین منتقمون74 سه خلیفه =سه خلیفه تفرقه در دین نمودند آیه قرآن به ابجد صغیر و کبیر عمر و ابوبکر و عثمان این هم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 عمر 310+231 ابوبکر +661 عثمان = 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 از تورات و انجیل و اوستا هم خواستید میآورم خیلی پروئید و نامرد آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر باید از خجالت بمیرید جواب خدا را چه خواهید داد گمراه دین310 عمر 310 منکر310نیرنگ 310بمار زنگی 310کفری310 منکر 310ابله منافقا310جاهل منافق310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310عمر 310 ابله منافقا 310وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310 نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین310 جاهل منافق 310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 بمار زنگی 310به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد 231عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند


 

به ابجد اسلام حق245دینه بحق الله 245با اسلام بحق علی110+135 فاطمه = 245 اهل علمه دین245 دین الهی فاطمه245مدار245دینه بحق الله245افق دین245 اسلامه حق245 بسیجیان علی 245 مقام جانباز 245بااسلام بحق245با اسلام علی 245 علی 110+135فاطمه=245دین الهی فاطمه 245 با اسلام بحق245 بدینه حق الله 245 با دین انسان 245مقام دین 245اهل منطقی 245انقلابیان 245بسیجیان علی 245 مقام جانباز 245دعا کنید مهدی بیاید 245 جمال حق علی مدد علی مدد جمال حق نگینه روی مصطفی بوود علی مرتضی قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی245

مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی

قال رسوالله بعد از من فتنه ها  بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 به ابجدمنافقان قرآن 673- 132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541+430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر = 661 عثمان 661- ابوبکر 231= 430 مقصر +541 عمر و ابوبکر = 971 ظالم به دست میآید ظالمین در نماز غیر المغضوب علیهم والضالین منظور ابوبکر و عمر و عثمان میباشد چون ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت تمام ناحقها دو سال خلافت نکرده از دنیا میروند مثل قاتلان سید شهداء امام حسین دو سال نشده مختار همه را به درک فرستاد  بنی صدر دو سال نشده پا به فرار گذاشت صدام دوسال نشده دستگیر و کشته شد عمر مرسی دوسال نشده برکنار شد وووووو هزاران ناخلفه دیگر همین خود شما که این مقاله را میخوانی اگر نابحق باشی دو سال دیگر بیشتر زنده نیستی ابوبکر رکب وبا  تا خلیفه نابحق شد بعد از دوسال نشده از دنیا رفت عمر چون دوز خریتش بالاتر بود 10 سال نشده از دنیا رفت ابجد شیطان بوود نام عمر شیعه در جهان قدرت برتر جهان میباشد و اگر رهبر ایران دستور فرمایند درسی به جهان بدهیم که در تاریخ جهان به یادگار بماندمثل اینکه هر چه مظلومتر و سر بزیر باشیم دشمنان سوء استفاده میکنند باید مثل خودشان برخورد کرد تا آدم شوند به ابجد110دین الهی 110 صدایه 110 منادیه 110دین الهی 110 علی110 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین 128 به ابجد امام الهی 128 حسین= دین خدا 669-541 عمر ابوبکر = 128 حسین 128 برای نماز شهید شد علی برای نماز شهید شد 128 یعنی 8ضربدر2+1= 17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن آل عباءاهل سنت که سر از خط علی میتابند عنده شیطان به خدا گمراهند این نام عمر چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکند توف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکرو عمر عثمان بوود ابحدشیطان صفت به ابجدشیطان22عمر22ابابکر22هذیان22دروغ22 نیرنگ 22 کلک 22 کید 22 بدیها22 سرکشها 22 مقصر 22لعنت 22 ملحد 22 احمقه 22 بنادانی22 دشمن اسلام22 دشمن حق 22 بدبختی22 مفصد22 بپلید22 احمقه 22 ملحد22 قصبی22 بناحقه 22 خیانته 22 سرکشها 22 ک وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245اسلامه حق فاطمه و علی میباشد 245وصی نبیا 169علی مهدی169 هدف دینها169 اولین علی (ع) و حضرت مهدی (عج) میباشد به ابجد ظالم 971-430 = 541 عمر ابوبکر 541 +430 مقصر = 971 ظالم 971 - 310 عمر = 661 عثمان 661- 430 مقصر = 231 ابوبکر +971 ظالم = 1202 سه خلیفه ظالم میباشند به ابجد صغیر عمر 22 شیطان 22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 دروغ 22 کلک 22نیرنگ 22تباهی 22 سرکشها 22 کسکشها 22 ملحد 22 لعنت 22 بدبختی 22 تباهی 22  قال رسوالله (ص) فتنه گران  دشمن اسلامه حق به ابجد  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم. عمرو ابوبکر مقصر و ظالم دین اسلام میباشندخداوند 124 هزار پیامبر فرستاد بخاطر 14 معصوم و مولاء علی در آیه 124 سوره بقره خداوند میفرماید ما پیامبر و امام را انتخاب میکنیم نه مردم نادان در صقیفه بنی غراضه نفاق 231 ابوبکر 231 ابوبکر رکب وبا   فرزند نفاق بوده است عصیان 231 نفاق 231 ابوبکر 231 قال رسوالله  کتابی الله وعترتی1587-1202 عمر ابوبکرعثمان =385 با آل قرآن385وحی قرآنی 385بسوی نوره الهی 385 با مرکز دینه الهی385 فرقه 385شیعه385 فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385  مکتبه حق قرآن  926 -541 عمر ابوبکر=385 شیعه 385 فقط یک فرقه اهل نجات است فرقه 385 شیعه 385 عامل تفرقه926 بوده است عامل تفرقه 926 -385شیعه = 541 عمر و ابوبکر 851 تفرقه بدین 851- 541 عمرابوبکر= 310 عمر  عامل تفرقه 926 -385 شیعه = 541 عمر و ابوبکر 541 قال رسو الله هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند علی و فاطمه باشدبا آل قرآن385وحی قرآنی 385بسوی نوره الهی 385 با مرکز دینه الهی385 فرقه 385شیعه385 385کلید دینه الهی 385

خداوند احمق تر از عمری نیافریده هر جا عقل نیست عمری هست  معجزه به ابجد قال رسوالله (ص) فتنه گران  دشمن اسلامه حق به ابجد  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم. عمرو ابوبکر مقصر و ظالم دین اسلام میباشند معادله طلایی ظالم و مقصر سی مرحله میباشد هر طور کلمه ظالم و مقصر را در نام خلفای نامرد و قاصب بی دین کم و زیاد میکنم نام این سه خلیفه شیطانی بدست میآید و این هم از عجایب هشت گانه عالم محسوب شده  به ابجد مقصر عمر 740-971 ظالم = 231 ابوبکر رکب وبا  ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231قفان 231ابوبکر231 دین حرام الهی 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد  231 بکودن احمق 231 نفاق 231 عصیان 231 ابوبکر 231 نفاق 231 ابوبکر 231 بکودن احمق 231 دین حرام الهی 231

 

نفاق 231 عصیان 231با ناحق دینه 231 دین حرام الهی 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231 دین حرام الهی 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 دین حرام الهی 231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد با قاصبه خلافت 1312 -110 علی = 1202 ابجد سه خلیفه کافر دین اسلام بوده اند به علم ابجد قرآن 1202 دوزخیانه پلیدن ها ملحدین اسلامی 971 +231= 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکر و عمر وعثمان 1202 ابجد خائنان 772-541عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اندنظر شما را به هزار معادله ناب الهی دعوت مینمایم صدیقان 255+110 علی = 365 روز سال قال رسول الله(ص) بعد ازمن فتنه ها 541 بپاخیزند عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541 دزده دینه اسلامی231دزدا فدک نگو نه541 فرار ز جنگ 541دزدان فدکه فاطمه 310عمر 310نامردیه  310دزده اصلیه فدکن 310 گمراه دین 310+231 ابوبکرنفاق=541دزدا فدک نگو نه231+310دزده اصلیه فدکن 231= کلاه بردارانه بدینها541 راه دزدی دزدان فدک فاطمه 541 عمر 310+231 ابوبکر =541به ابجد با قاصبه خلافت 1312 -110 علی = 1202عمر ابوبکر و عثمان1202 قاصبانه خلافت بوده اند ابجد آیه 22 سجده ان من المجرمین منتقمون 1202 ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت عمر ابوبکر عثمان مجرمان دین 1202 بوده اند = قال رسوالله حب علی برات از دوزخ است به ابجد حب علی برات 583 ابجد 5 تن هم 583 فقط طرفداران 5 تن خانواده پیامبر از آتش و دوزخ نجات می یابند و غیر 5 تن دشمنانشان همه اهل آتش و دوزخند به علم ابجد قرآن 1202 دوزخیانه پلیدن ها ملحدین اسلامی971 ظالم 971- 430 مقصر = 541 ابوبکر و عمر 541 مرد مجرمید 541 با قاصب خلافت 1312 -110 علی = 1202 ابجد سه خلیفه ابوبکر عمر و عثمان 1202وقتی امام زمان مهدی مولاء قائم آل محمد ظهور نمود شیعیان با جان و مال او را یاری می نمایند جانها و مالها را آماده کنید مهدی مولاء بزودی شاید ده سال نکشد ظهور خواهد نمود رمز موفقیت مولای عالم الهی وحدت مسلمانان و عشق و ارادت به مولاست بس به علم ابجد قرآن با قاصبه خلافت 1312-110 علی = 1202 آیه 22 سجده ابجد ابوبکر و عمر و عثمان میباشد 1202 هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیراین آیه ابجد سه خلیفه میباشد1202 ان من المجرمین منتقمون 1202ما مجرمان را سخت انتقام میگیریم 22 بانامرد22دینها 22شیطان22 عمر22 ابابکر22دروغ 22بدبختی 22 نیرنگ 22تباهی22 گمره ها بدیها 22دروغ22کلک 22 عمر 22 دشمن اسلامی 22 ضد حق22ابابکر22شیطان22تباهی22 مقصر22هذیان 22با جهالت22 بناجور باسرکشان22بدزده 22 اسلامی22با نامرد22دینها22 مقصر22 کلک22نیرنگ22 تباهی22 بدبختی22 دروغ22 عمر22 بدبختی22 دروغ22عمر22 ابابکر22 مقصر22ابابکر22مقصر22هذیان 22ایدز22لواط 22بدبختی 22 بدیها 22 بدبختی 22بدرک دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت همه ناحقها دوسال خلافت نکرده از دنیا میروند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به بدرک 22 فرستادمیباشد و معادله ظالم971 و مقصر430 سی مرحله میباشد این معادله از معجزات عالم محسوب میشود هر طور کلمه ظالم و مقصر را در نام سه خلیفه کم و زیاد کنیم نام سه خلیفه ابوبکر و عمروعثمان به دست میآید مثال ظالم 971-430مقصر = 541 ابجد ابوبکر و عمر541 ابوبکرعمر 541 فتنه ها 541 ظالم 971ظالم971-310 عمر= 661 عثمان بدست میآید661-231 ابوبکر=430 مقصر 430 - 971 ظالم = 541 ابجد ابوبکر و عمر 541 فتنه ها 541 عمر310+231 ابوبکر=541فتنه ها 541 به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 ابوبکر و عمر 541 به کافرانه دینه حق 541و ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان 661- 231 ابوبکر =430مقصر430 +231 ابوبکر= 661 عثمان 661+عمر310 = 971 ظالم به دست میآید مقصر هر طور کلمه ظالم و مقصر را در اسم ابوبکر و عمر کم و زیاد کنی نام یکی از این ملحدین ادیان عمر ابوبکر و عثمان بدست میآید پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر و ابوبکر 541 با قاصب دین الهی 310گمراه دین 310 عمر 310 منکر310نیرنگ 310بمار زنگی 310کفری310 منکر 310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310 نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین310 جاهل منافق 310 حرامیان 310دزدانه فدک فاطمه 310

منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310بمار زنگی 310 فری310 منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 بمار زنگی 310به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231قفان 231ابوبکر231 دین حرام الهی 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231 نفاق 231 عصیان 231با ناحق دینه 231 دین حرام الهی 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231 دین حرام الهی 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 دین حرام الهی 231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد با قاصبه خلافت 1312 -110 علی = 1202 ابجد سه خلیفه کافر دین اسلام بوده اند به علم ابجد قرآن 1202 دوزخیانه پلیدن ها ملحدین اسلامی 971 +231= 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکر و عمر وعثمان 1202 ابجد خائنان 772-541عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اندنظر شما را به هزار معادله ناب الهی دعوت مینمایم صدیقان 255+110 علی = 365 روز سال به ابجدمنافقان قرآن 673- 132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541+430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر = 661 عثمان 661- ابوبکر 231= 430 مقصر +541 عمر و ابوبکر = 971 ظالم به دست میآید ظالمین در نماز غیر المغضوب علیهم والضالین منظور ابوبکر و عمر و عثمان میباشد چون ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت تمام ناحقها دو سال خلافت نکرده از دنیا میروند مثل قاتلان سید شهداء امام حسین دو سال نشده مختار همه را به درک فرستاد  بنی صدر دو سال نشده پا به فرار گذاشت صدام دوسال نشده دستگیر و کشته شد عمر مرسی دوسال نشده برکنار شد وووووو هزاران ناخلفه دیگر همین خود شما که این مقاله را میخوانی اگر نابحق باشی دو سال دیگر بیشتر زنده نیستی ابوبکر رکب وبا  تا خلیفه نابحق شد بعد از دوسال نشده از دنیا رفت عمر چون دوز خریتش بالاتر بود 10 سال نشده از دنیا رفت ابجد شیطان بوود نام عمر به ابجد صغیر عمر 22 شیطان 22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 دروغ 22 کلک 22نیرنگ 22تباهی 22 سرکشها 22 کسکشها 22 ملحد 22 لعنت 22 بدبختی 22 تباهی 22  قال رسوالله (ص) فتنه گران  دشمن اسلامه حق به ابجد  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم. عمرو ابوبکر مقصر و ظالم دین اسلام میباشند

غدیر خم  110 دین الهی 110 علی 110شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق می‌شود،شین یعنی شیدا شهید شوراء شعور شمیم عشق شاهد شمس عاشق یاعلی  یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی،مثل غدیر  و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر.در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن این لفظ چندین بار 12به این معنا به کار رفته‌است.  برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص درباره یکی از پیروان موسی از عنوان شیعه موسیو در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد می‌کند. در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغوی‌اش برای پیروان افراد مختلفی به کار می‌رفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابی‌طالب و گاهی از شیعه معاویه بن ابی‌سفیان نام برده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به امامت او معتقدند اطلاق می‌شود.و با تعالیم جعفر بن محمد به صورت یک مذهب مستقل از جانب پیامبر و علی اطلاق میگردد

«شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی معتقدند، و بر این عقیده‌اند که امام و جانشین پیامبر اسلام از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده‌است.

شیعه دوازده امامی، یگانه مذهبی است که بر سنت اصیل اسلام واقعی استوار مانده و عقیده دارد که اسلام، مکتب جامع و جاوید است و برای تمام اعمال و اخلاق و عقاید انسان از ساده ترین مسایل مثل خوردن و خوابیدن گرفته تا عالی ترین مسایل مثل مبدء و معاد دستور و برنامه دارد. به عقیده شیعه چنین مکتبی امکان ندارد در مسأله بسیار مهم رهبری و امامت و تعیین جانشین برای پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله- سکوت اختیار کند و یا انتخاب چنین منصبی را به عهده انسانهای معمولی بگذارد.

این عقیده صحیح را قرآن و سنت و عقل تایید می کند. در این قسمت به شواهد قرآنی بسنده و به نمونه هایی از آیات قرآنی اشاره می کنیم و تفصیل آنرا به منابع مربوطه ارجاع می دهیم . اول: آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً»[1] در کنار آیه شریفه «یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس ...»[2] با توجه به شأن نزول این آیات که در حجه الوداع نازل شده و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ صریحاً علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ را به عنوان مولا و سرپرست مسلمین معرفی کردند، جای هیچ شک و تردیدی را باقی نمی گذارد که: حق با مذهبی است که امام منصوص را اطاعت و تبعیّت می کند.

در منابع مهم تفسیری ذیل این دو آیه، قراین و شواهد متعددی بر نصب حضرت علی ـ علیه السلام ـ وارد شده است که در این مقال نمی گنجد، و در این قسمت به ذکر نمونه ای بسنده می شود: جوینی در کتاب «فرائد السمطین» به اسنادی که دارد نقل می کند که در زمان خلافت عثمان در مسجد رسول اللّه ـ صلی الله علیه و آله ـ مجلسی با شرکت بیش از دویست تن از جمله سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف، طلحه، زبیر، مقداد، ابوذر، حسن ـ علیه السلام ـ و حسین ـ علیه السلام ـ و ابن عباس و ... تشکیل شده بود که قریش و انصار، هر یک فضایل خود را یادآور می شدند.

ما شیعیان معتقدیم که همه امامان از یک نور خدا هستند و دانش آنها یکسان است. امام پیشین دانش‌هایی را که از پدر خویش دریافت کرده بود، به فرزند خویش منتقل می‌کرد و در مقام علم و فضیلت، هیچ امامی بر امام دیگر برتری نداشت. هر کدام بنابر موقعیت زمان و مکانی که داشت، وظایف خود را به انجام رساند، مثلاً در زمان حضرت علی(ع)، دورانی اقتضا می‌کرد حضرت خانه‌نشین شود و در حکومت دخالتی نکند، اما در زمانی دیگر با هجوم مردم برای بیعت، به امر حکومت اقدام نمود. سیدالشهدا برای حفظ دین، جان خود و یارانش را نثار کرد. بنابر این تمام امامان(ع) الگوی زندگی ما انسان‌ها و شیعیان در اوضاع مختلف هستند و مذهب شیعه منتسب به همه آنها است. اما اصطلاح مذهب جعفری، اشاره به روش شیعیان در مسایل فقهی و احکام دینی است، در مقابل مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت (حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی)، همان گونه که به شیعیان در مسایل اعتقادی و نوع حکومت و سیاست، مذهب علوی یا علویون گفته می‌شود. اما مذهب جعفری به جهت گسترش و کثرت روایات فقهی از امام صادق(ع) می‌باشد. اگرچه امامان دیگر نیز در بیان احکام و معارف اسلام (تشیع) نقش داشته‌اند، اما تأثیر آنها با توجه به موقعیت زمانی شان از امام صادق(ع) کمتر بود. در عین حال که دانش امام جعفر(ع) نیز از پدران بزرگوار به ایشان منتقل شده بود. امامان معصوم(ع) در نشر و گسترش دانش‌های دینی که مورد نیاز مردم بود، از هیچ کوشش فرو گذار نمی‌کردند و در هر زمانی که فرصت را آماده می‌دیدند، به این امر اقدام می‌کردند، اما با موقعیت زمانی ویژه‌ای که برای امام صادق(ع) فراهم آمد، حضرت بهتر توانست این وظیفه مهم را به انجام رساند، به همین خاطر مذهب شیعه را مذهب جعفری می‌نامند. مذهب تمام ائمه دوازده‌گانه،‌ همه یکی است و این طور نیست که هر یک مذهب خاصی داشته باشند، اما بعضی از ائمه(ع) در زمان بنی امیه و بنی عباس، اسیر و زندانی و شهید شدند و مسلمانان جرأت ارتباط با آنان را نداشتند. ائمه معمولاً در اختناق شدیدی به سر می‌بردند و فرصت ارتباط با مردم و نشر احکام و تعالیم دین مقدس اسلام را نداشتند، مثلاً امام علی نقی(ع) و امام حسن عسکری را در وسط پادگانی جا داده بودند تا کسی از مسلمانان نتواند با آن حضرات در تماس باشد، به این جهت مسلمانان نتوانستند معارف را از آنان دریافت کنند، ولی در زمان حضرت امام جعفر صادق(ع) و مختصری از زمان پدر بزرگوارشان امام محمد باقر(ع) این رعب و اختناق کم شد، که به این جهت بود که بنی عباس و بنی امیه سرگرم نزاع‌های سیاسی بودند تا بتوانند خلافت را به دست آورند. در این مدت امام جعفر صادق(ع) توانستند آشکارا تعلیم و تدریس داشته باشند و شاگردان حضرت به چهار هزار نفر رسید. در کتب تاریخی ذکر کرده‌اند: در کوفه و بغداد راویان حدیث آن حضرت بیش از هفتاد هزار نفر بودند، از این رو بیشتر معارف از طریق آن حضرت صادر گشته، بنابر این مذهب شیعه اثناعشری را جعفری می‌نامند. افزون بر این نکات و عوامل ذیل در نام‌گذاری شیعه به شیعه جعفری دخالت داشته است: 1ـ چهره شاخص و سرشناس حضرت میان تمام فرق‌ها و گروه‌های مسلمان. 2ـ عنوان “مذهب جعفری” شیعیان پیرو مکتب فقهی اهل بیت را از شیعه زیدیه که از فقه اهل بیت پیروی نمی‌کنند، جدا می‌سازد. خداوند 124 هزار پیامبر فرستاد بخاطر 14 معصوم و مولاء علی در آیه 124 سوره بقره خداوند میفرماید ما پیامبر و امام را انتخاب میکنیم نه مردم نادان در صقیفه بنی غراضه نفاق 231 ابوبکر 231 ابوبکر رکب وبا   فرزند نفاق بوده است عصیان 231 نفاق 231 ابوبکر 231  غدیر خم  110 دین الهی 110 علی 110

دوّم: معرفی عددی

 

روش دوّم، معرّفی عددی امامان است که در این باره، فقط در منابع اهل سنّت، روایات متعددی وجود دارد که پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله امامان را به عدد «دوازده» منحصر کرد.

 

از جابر بن سمره نقل شده است که پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «یَکُونُ بَعدِی اِثنَا عَشَرَ اَمِیراً… کُلُّهُم مِن قُرَیشٍ؛ (۳۴) بعد از من [برای امّت اسلام،] دوازده امیر و خلیفه خواهد بود که همگی آنها از قریش‌اند.» و در جای دیگر فرمود: «اِثنَا عَشَرَ کَعَدَدِ نُقَبَاءِ بَنِی اِسرَائِیل؛ (۳۵) دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل.» و برخی تعبیرها دارد «کُلُّهُم مِن بَنِی هَاشِم.» (۳۶) این روایات جز بر آنچه شیعیان می‌گویند تطبیق نمی‌شود؛ چون خلفای راشدین، کمتر از دوازده نفر و خلفای بنی امیّه و بنی عباس، بیش از ۱۲ نفر بودند. علاوه بر این، آدمهای فاسق نیز بین آنان وجود داشت.

 

سوم: معرّفی به نام

 

طریق سوم معرّفی به نام است که پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله این راه را نیز پیموده است و علی‏علیه‏السلام را در حدیث یوم الدار و حدیث غدیر و منزلت و… به عنوان امام و خلیفه بلافصل خود معرّفی کرده است.

 

آن حضرت در روایاتی نیز تمامی امامان دوازده‌گانه را با نام معرّفی فرموده است که ما به نمونه‌هایی از منابع عامّه اشاره می‌کنیم:

 

خوارزمی از سلمان نقل می‌کند که به حضور پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله شرفیاب شدیم. حسین‏علیه‏السلام در آغوش او بود،‌ چشمان او را بوسید و فرمود: «اِنَّکَ اَبُو سَادَةٍ اِنَّکَ اِمَامُ ابْنُ اَئِمَّة، اِنَّکَ حُجَّةُ ابْنُ حُجَّةٍ اَبُو حُجَجِ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِکَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ؛ (۳۷) تو پدر سادات هستی. تو خود امام و فرزند ائمه (امام) هستی. تو خود حجت و فرزند حجت خدایی و پدر ۹ امام بعد از خود هستی که نُهم آنها قائم آل محمد‏علیه‏السلام است.»

 

همچنین نقل شده است که نعثل بهودی به پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله گفت: «از وصی خود به ما خبر بده؛ چرا که هیچ پیامبری نیست مگر اینکه وصی و جانشین دارد و نبی ما، یوشع بن نون را وصیّ خود قرار داد.» پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در جواب فرمود: «به راستی، وصی و خلیفه بعد از من، علی بن ابی طالب، و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین و بعد از آنها ۹ امام دیگر از صلب حسین هستند.» نعثل گوید: «ای محمد! نام آن ۹ نفر را برایم بگو.» پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله هم نام یکایک آنها را ـ که همان امامان دوازده‌گانه شیعه هستند ـ بیان می‌کند.» (۳۸)

 

آیا با این تصریحات، جای هیچ بهانه و ایرادی باقی می‌ماند که چرا اسامی امامان در قرآن نیامده است؟ با اینکه رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله با طرق مختلف معرّفی و بیان کرده است. برای اینکه چنین بهانه‌‌جویی به وجود نیاید پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله بر لزوم و ضرورت اطاعت از خود و سنّت خویش در تمام اعصار تأکید کرده است، و وقوع تخلّف را در این امّت پیش‌بینی و امت را از این تخلّف و نافرمانی برحذر داشته است.

 

پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «یُوشَکَ الرَّجُلُ مُتَّکِئاً فِی اَرِیکَتِهِ یُحَدِّثُ مِنْ حَدِیثِی، فَیَقُول: بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ کِتَابَ اللهِ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ فَمَا وَجَدْنَا فِیهِ مِنْ حَلَالٍ اِسْتَحْلَلْنَاهُ وَمَا وَجَدْنَا فِیهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ اَلَا! وَاِنَّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللهِ مِثْلَ مَا حَرَّمَ الله؛ نزدیک است مردی بر اریکه قدرت تکیه زند و چون از حدیث من سخنی به میان می‌آید،‌ می‌گوید: بین ما و شما کتاب خداست، و هر چه در آن یافتیم حلال می‌شماریم، و هر چه در آن حرام یافتیم، حرام می‌دانیم [سپس پیامبر خدا فرمود:] آگاه باشید هر آنچه را رسول خدا حرام کرد، همانند آن چیزی است که خداوند حرام کرده است.» (۳۹)

 

۲. جلوگیری از نسل‌کشی

 

برخی بر این باورند که ذکر نام امامان در قرآن، ممکن بود به نسل‌کشی منجر شود. استاد سبحانی در این باره می‌گوید: «چه بسا ذکر اسامی پیشوایان دوازده‌گانه سبب می‌شد که آزمندان حکومت و ریاست، به نسل‌کشی بپردازند تا از تولّد امامان جلوگیری کنند؛ چنان‌که این مسئله درباره حضرت موسی رخ داد و به قول معروف:

صد هزاران طفل سر ببریده شد                                  تا حکیم الله موسی زنده شد

درباره حضرت مهدی که به نسب و خاندان ایشان اشاره شد،‌ حساسیتهای فراوانی پدید آمد و خانه حضرت عسکری مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندی از او به دنیا نیاید و در صورت تولّد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند.» (۴۰)

شاید اینکه پیامبر، اسامی غیر از امام علی و حسنین‏علیهم‏السلام را کم‏تر به زبان آورده است، رازش همین باشد و شاید هم در کربلا که بنی امیّه به سرکردگی یزید، دست به نسل‌کشی حسین‏علیه‏السلام زد و به فرزند شیرخوارش نیز رحم نکرد،‌ سرّش این بوده است که نسل امامت را قطع کند و امام سجاد‏علیه‏السلام را که نکشتند تدبیر الهی بود وگرنه آنها فکر می‌کردند او با همین بیماری از بین خواهد رفت و با غل که به گردن او انداخته بودند این امر را به قطعیّت رسانده بودند.

۳. پرهیز از برخورد کینه‌توزانه مردم و تحریف قرآن

ممکن است حکمت اسم نبردن در قرآن این باشد که شرّ بدخواهان،‌ منافقان و کینه‌توزان، نسبت به کیان اسلام و صیانت قرآن از حذف و تحریف، دفع شود. آنها که بعد از رحلت پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نسبت به علی‏علیه‏السلام و فرزندان او اقسام جنایتها را روا داشتند ممکن بود دست به تحریف قرآن هم بزنند.

مرحوم سید عبد الحسین شرف الدین می‌گوید: «عرب به طور عموم و قریش به صورت خصوص ملاحظه کرد که رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله برای پیشبرد اهداف خود که همان اهداف اسلام است از راه‌هایی استفاده فرمود که یکی از آنها قلع و قمع مخالفان و معاندان با شمشیر علی بن ابی طالب‏علیهماالسلام و دیگران بود؛ از اینرو برخی که اقوام و افراد عشیره خود را در جنگها از دست داده بودند، کینه و خشم خود را از رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در دل داشتند. آنان بعد از وفات رسول خدا تعصب و کینه خود را نسبت به شخصی اعمال کردند که نمونه و افضل عشیره پیامبر؛ یعنی علی بن ابی طالب بود. نزد آنان او تنها کسی بود که می‌توانست همه آن حقدها و کینه‌ها بر او جاری شود. از اینرو، در کمین او نشستند و تمام زندگی او را به هم ریختند و هر چه در توان داشتند بر ضدّ آن حضرت‏علیه‏السلام و ذریه او به‌کار گرفتند… .»

از طرفی دیگر،‌ کرامات و فضایل امام علی‏علیه‏السلام و نزدیکی او به رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله را که مشاهده می‌کردند حسد در دل آنان پدید آمد و مترصد بودند تا در زمان مناسب، آن را به هر شکل ممکن بر سر حضرت بریزند و از او انتقام گیرند.

از جانب دیگر، عرب، نظر، بر این داشت که خلافت در بین قبایل خود بگردد؛ از اینرو، از ابتدا، قبل از وفات رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله بر این توافق کردند که به هر نحو ممکن،‌ خلافت را از خاندان بنی هاشم بیرون کنند و خود صاحب آن شوند. آنها چنین گمان می‌کردند که اگر بعد از رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله خلیفه اوّل از بنی هاشم باشد در ادامه نیز به بنی هاشم خواهد رسید؛ از اینرو، ‌از ابتدا بر این اصرار داشتند که خلافت به دست آنان نرسد. به همین دلیل، آن را از نصّ خارج کردند و به شورا و انتخاب واگذار ساختند. (۴۱)

عمر بن خطاب در مناظره‌ای که با ابن عباس در مسئله خلافت داشت، می‌گوید: «قریش، کراهت دارد تا در شما نبوّت و خلافت جمع شود.» (۴۲)

شاهد این ادعا آن است که بعضی از نویسندگان اهل سنّت درباره کلمات پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله این تحریف را مرتکب شدند و کلمه «خلیفتی و وصیّی» را از حدیث یوم الدار حذف کردند؛ مانند: طبری در تفسیر خود، ج۱۹، ص ۷۵، اسماعیل بن کثیر شامی در سه کتابش (تفسیر، ج ۳، ص ۳۵۱؛ البدایة‌ و النهایة،‌ ج ۳، ص ۴۰ و السیرة النبویّة،‌ ج ۱، ص ۴۵۹) و محمد حسین هیکل در کتاب خود به نام حیاة محمد، ص ۱۰۴ (۴۳) و وهابیون نیز اعلام کرده‌اند که نام امیر مؤمنان علی‏علیه‏السلام را از کتب تاریخی،‌ روایی و تفسیری حذف می‌کنند. (۴۴)

۴٫ و شاید عدم ذکر نام ائمه‏علیهم‏السلام در قرآن کریم برای ابتلا و آزمایش مؤمنان باشد تا صدق ایمانشان را در آن امور عظیم آشکار گرداند و اینکه چگونه تسلیم اشارات قرآنی و تصریحات و تبیینهای رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله هستند.

نتیجه این شد که اولاً: قرآن کتاب قانون اساسی است که به کلیّات مسائل اشاره فرموده است، نه جزئیات. و ثانیاً: معرفی با اوصاف در آیات متعددی آمده و وجود دارد.

ثالثاً: عدم ذکر صریح نام امامان مصالح و حکمتهایی دارد که می‌توان واگذاری جزئیات به عهده پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله، حفظ قرآن از حذف و تحریف، و امتحان و ابتلای مؤمنان و… را از این حکمتها شمرد.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

(۱). صف / ۶٫

(۲). اعراف / ۱۵۷٫

(۳). مائده / ۱۵٫

(۴). توبه / ۳۶٫

(۵). بقره / ۲۴۶٫

(۶). بقره / ۲۴۷٫

(۷). همان.

(۸). بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۳۷، ص ۱۳۶؛ ۱۶۲ و ۱۶۷٫

(۹). آل عمران / ۱۲۳٫

(۱۰). الجامع لاحکام القرآن،‌ قرطبی، دار احیاء التراث العربی،‌ بیروت،‌ ۱۴۱۱ ق،‌ ج ۱، ص ۴۸۰٫

(۱۱). فصل الخطاب،‌ میرزا حسین نوری،‌ ص ۱۸۳، به نقل از: امام علی‏علیه‏السلام مظلوم تاریخ،‌ ص ۶۴۲٫

۱۲). مائده / ۴۸٫

(۱۳). امام علی‏علیه‏السلام مظلوم تاریخ،‌ علی اصغر رضوانی،‌ انتشارات ذوی القربی، چاپ اول، ۱۳۸۷ ش، ص ۶۴۲٫

(۱۴). مرحوم علامه امینی‏رحمه‏الله بیش از ۶۶ نفر از بزرگان اهل سنّت را نام برده که آیه را مربوط به علی‏علیه‏السلام ‌می‌دانند. ر. ک: الغدیر،‌ دار الکتب الاسلامیّة،‌ ج ۳، ص ۱۵۶ – ۱۶۲٫

(۱۵). مائده/۵۵٫

(۱۶). مائده / ۶۷٫

(۱۷). مائده / ۵٫

(۱۸). نساء / ۶٫

(۱۹). آل عمران / ۶۱٫

(۲۰). شوری / ۲۳٫

(۲۱). احزاب / ۳۳٫

(۲۲). راهنمای حقیقت،‌ جعفر سبحانی،‌ نشر مشعر، چاپ اوّل، ۱۳۸۵، ص ۲۹۷٫

(۲۳). نساء / ۵۹٫

(۲۴). تفسیر الصافی، محسن فیض کاشانی،‌ بیروت،‌ مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بی‌تا، ج ۱، ص ۴۶۲٫

(۲۵). نحل/۴۴٫

(۲۶). ادامه روایت:‌«وَ‌ قَالَ: اُوصِیکُمْ بِکِتَابَ اللهِ‌ وَ اَهْلَ بَیْتِی فَاِنِّی سَاَلتُ اَنْ لَا یُفَرِّقَ بَیْنَهُمَا حَتَّی یَرِدَهُمَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَاَعْطَانِی ذَلِکَ وَ قَالَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَاِنَّهُمْ اَعْلَمُ مِنْکُمْ وَ قَالَ اِنَّهُمْ لَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ بَابٍ هُدیً وَ لَنْ یَدْخُلُوکُمْ فِی بَابِ ضَلَالَةٍ فَلَوْ سَکَتَ رَسُولُ اللهِ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله وَ لَمْ یُبَیِّنْ مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ لَا دَعَاهَا آلَ فُلَانٍ وَ آلَ‌ فُلَانٍ وَ لَکِنْ اللهَ اَنْزَلَ فِی کِتَابِهِ تَصْدِیقاً لِنَبِیِّهِ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله اِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتَ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً فَکَانَ عَلِی وَ الْحَسَن وَ الْحُسَین وَ فَاطِمَة صَلَوَاتُ اللهِ وَ سَلَامُهُ عَلَیْهِمْ فَاَدْخَلَهُمْ رَسُولُ الله‏صلی‏الله‏علیه‏وآله تَحْتَ الْکَسَا فِی بَیْتِ‌ام سَلَمَة ثُمَّ قَالَ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله اَللَّهُمَّ اِنَّ لِکُلِّ نَبِیٍّ اَهْلاً وَ ثِقْلاً وَ هَؤُلَاءِ‌ اَهْلِ بَیْتِی وَ ثِقْلِی فَقَالَتْ‌ام سَلَمَة‌ اَلَسْتُ مِنْ اَهْلِکَ فَقَالَ اِنَّکَ عَلَی خَیْرٍ وَ لَکِنْ هَؤُلَاءِ اَهْلُ بَیْتِی وَ ثِقْلِی.» (تفسیر الصافی؛ همان، ج ۱، ص ۴۶۳).

(۲۷). تفسیر الصافی،‌ همان،‌ ج ۱، ص ۴۶۳٫

(۲۸). ر. ک: مسلم بن حجّاج قشیری، صحیح مسلم، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ج ۲، ص ۱۸۷۳،‌ و سنن ترمذی، دار احیاء التراث،‌ ج ۵، ص ۶۶۳٫

(۲۹). زمخشری، الکشاف، ج ۱، ص ۳۶۹٫

(۳۰). برگرفته از: پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، قم،‌ انتشارات نسل جوان،‌ ج ۹، ص ۶۵ – ۷۵٫

(۳۱). الصواعق المحرقة، ابن حجر هیثمی، لبنان، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ج ۲، ص ۴۲۲٫

(۳۲). جواهر العقدین، ص۲۴۴ به نقل از: الرد النفیس علی اباطیل عثمان الخمیس، حسن، عبدالله علی، مرکز الامام الباقر‏علیه‏السلام الاسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۳٫

(۳۳). الشفة الصاوی، ص ۷۲ و ۷۳ به نقل از: الرّد النفیس، همان، ص ۱۰۴٫

(۳۴). صحیح مسلم، همان، ج ۳، ص ۱۴۵۳٫

(۳۵). هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتب العربی، ج ۵، ص ۱۹۰٫

(۳۶). ر. ک: مسند احمد حنبل، شعیب الارنوط، مؤسسۀ الرسالۀ، ج ۶، ص ۳۲۱؛ مجمع الزوائد، همان، ج ۵، ص ۱۹۰؛ مسند ابو یعلی موصلی، بیروت، دار المأمون، ج ۸، ص ۴۴۴ و مستدرک حاکم نیشابوری، بیروت، دار المعرفة، ج ۴، ص۵۰۱٫

(۳۷). خوارزمی، مقتل الحسین،‌ قم، مکتبة المفید، ج۱، ص ۱۴۶٫

(۳۸). فرائد السمطین، جوینی، بیروت،‌ مؤسسة المحمودی، ج ۲، ص ۱۳۴٫

(۳۹). مستدرک حاکم، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ج ۱، ص ۸؛ و سنن ترمذی، ج۲، ص ۱۱۰٫

(۴۰). راهنمای حقیقت، ‌همان، ص ۲۹۷٫

(۴۱). علامه سید شرف الدین عاملی، المراجعات، بیروت، ‌چاپ چهارم، ۱۴۰۶ ق، ص ۲۳۵٫ و ر. ک: مجلّه تراثنا، شماره ۶۲ و امام علی مظلوم تاریخ،‌ همان، ص ۶۴۴٫

(۴۲). شرح ابن ابی الحدید، بیروت، دار احیاء الکتب العربی، ج ۱۲، ص ۵۳؛ و تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۸۹٫

(۴۳). الغدیر، علامه امینی، چاپ اسلامیة، ج ۲، ص۲۸۸ و ۲۸۹٫

(۴۴). ر. ک: مجلّه مبلّغان، ش ۱۲۲، ص ۲۳٫

 

خداوند 124 هزار پیامبر فرستاد بخاطر 14 معصوم و مولاء علی در آیه 124 سوره بقره خداوند میفرماید ما پیامبر و امام را انتخاب میکنیم نه مردم نادان در صقیفه بنی غراضه نفاق 231 ابوبکر 231 ابوبکر رکب وبا   فرزند نفاق بوده است عصیان 231 نفاق 231 ابوبکر 231  غدیر خم  110 دین الهی 110 علی 110شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق می‌شود،شین یعنی شیدا شهید شوراء شعور شمیم عشق شاهد شمس عاشق یاعلی  یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی،مثل غدیر  و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر.در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن این لفظ چندین بار 12به این معنا به کار رفته‌است.  برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص درباره یکی از پیروان موسی از عنوان شیعه موسیو در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد می‌کند. در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغوی‌اش برای پیروان افراد مختلفی به کار می‌رفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابی‌طالب و گاهی از شیعه معاویه بن ابی‌سفیان نام برده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به امامت او معتقدند اطلاق می‌شود.و با تعالیم جعفر بن محمد به صورت یک مذهب مستقل از جانب پیامبر و علی اطلاق میگردد

«شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی معتقدند، و بر این عقیده‌اند که امام و جانشین پیامبر اسلام از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده‌است.

شیعه دوازده امامی، یگانه مذهبی است که بر سنت اصیل اسلام واقعی استوار مانده و عقیده دارد که اسلام، مکتب جامع و جاوید است و برای تمام اعمال و اخلاق و عقاید انسان از ساده ترین مسایل مثل خوردن و خوابیدن گرفته تا عالی ترین مسایل مثل مبدء و معاد دستور و برنامه دارد. به عقیده شیعه چنین مکتبی امکان ندارد در مسأله بسیار مهم رهبری و امامت و تعیین جانشین برای پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله- سکوت اختیار کند و یا انتخاب چنین منصبی را به عهده انسانهای معمولی بگذارد.

این عقیده صحیح را قرآن و سنت و عقل تایید می کند. در این قسمت به شواهد قرآنی بسنده و به نمونه هایی از آیات قرآنی اشاره می کنیم و تفصیل آنرا به منابع مربوطه ارجاع می دهیم . اول: آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً»[1] در کنار آیه شریفه «یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس ...»[2] با توجه به شأن نزول این آیات که در حجه الوداع نازل شده و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ صریحاً علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ را به عنوان مولا و سرپرست مسلمین معرفی کردند، جای هیچ شک و تردیدی را باقی نمی گذارد که: حق با مذهبی است که امام منصوص را اطاعت و تبعیّت می کند.

در منابع مهم تفسیری ذیل این دو آیه، قراین و شواهد متعددی بر نصب حضرت علی ـ علیه السلام ـ وارد شده است که در این مقال نمی گنجد، و در این قسمت به ذکر نمونه ای بسنده می شود: جوینی در کتاب «فرائد السمطین» به اسنادی که دارد نقل می کند که در زمان خلافت عثمان در مسجد رسول اللّه ـ صلی الله علیه و آله ـ مجلسی با شرکت بیش از دویست تن از جمله سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف، طلحه، زبیر، مقداد، ابوذر، حسن ـ علیه السلام ـ و حسین ـ علیه السلام ـ و ابن عباس و ... تشکیل شده بود که قریش و انصار، هر یک فضایل خود را یادآور می شدند.

ما شیعیان معتقدیم که همه امامان از یک نور خدا هستند و دانش آنها یکسان است. امام پیشین دانش‌هایی را که از پدر خویش دریافت کرده بود، به فرزند خویش منتقل می‌کرد و در مقام علم و فضیلت، هیچ امامی بر امام دیگر برتری نداشت. هر کدام بنابر موقعیت زمان و مکانی که داشت، وظایف خود را به انجام رساند، مثلاً در زمان حضرت علی(ع)، دورانی اقتضا می‌کرد حضرت خانه‌نشین شود و در حکومت دخالتی نکند، اما در زمانی دیگر با هجوم مردم برای بیعت، به امر حکومت اقدام نمود. سیدالشهدا برای حفظ دین، جان خود و یارانش را نثار کرد. بنابر این تمام امامان(ع) الگوی زندگی ما انسان‌ها و شیعیان در اوضاع مختلف هستند و مذهب شیعه منتسب به همه آنها است. اما اصطلاح مذهب جعفری، اشاره به روش شیعیان در مسایل فقهی و احکام دینی است، در مقابل مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت (حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی)، همان گونه که به شیعیان در مسایل اعتقادی و نوع حکومت و سیاست، مذهب علوی یا علویون گفته می‌شود. اما مذهب جعفری به جهت گسترش و کثرت روایات فقهی از امام صادق(ع) می‌باشد. اگرچه امامان دیگر نیز در بیان احکام و معارف اسلام (تشیع) نقش داشته‌اند، اما تأثیر آنها با توجه به موقعیت زمانی شان از امام صادق(ع) کمتر بود. در عین حال که دانش امام جعفر(ع) نیز از پدران بزرگوار به ایشان منتقل شده بود. امامان معصوم(ع) در نشر و گسترش دانش‌های دینی که مورد نیاز مردم بود، از هیچ کوشش فرو گذار نمی‌کردند و در هر زمانی که فرصت را آماده می‌دیدند، به این امر اقدام می‌کردند، اما با موقعیت زمانی ویژه‌ای که برای امام صادق(ع) فراهم آمد، حضرت بهتر توانست این وظیفه مهم را به انجام رساند، به همین خاطر مذهب شیعه را مذهب جعفری می‌نامند. مذهب تمام ائمه دوازده‌گانه،‌ همه یکی است و این طور نیست که هر یک مذهب خاصی داشته باشند، اما بعضی از ائمه(ع) در زمان بنی امیه و بنی عباس، اسیر و زندانی و شهید شدند و مسلمانان جرأت ارتباط با آنان را نداشتند. ائمه معمولاً در اختناق شدیدی به سر می‌بردند و فرصت ارتباط با مردم و نشر احکام و تعالیم دین مقدس اسلام را نداشتند، مثلاً امام علی نقی(ع) و امام حسن عسکری را در وسط پادگانی جا داده بودند تا کسی از مسلمانان نتواند با آن حضرات در تماس باشد، به این جهت مسلمانان نتوانستند معارف را از آنان دریافت کنند، ولی در زمان حضرت امام جعفر صادق(ع) و مختصری از زمان پدر بزرگوارشان امام محمد باقر(ع) این رعب و اختناق کم شد، که به این جهت بود که بنی عباس و بنی امیه سرگرم نزاع‌های سیاسی بودند تا بتوانند خلافت را به دست آورند. در این مدت امام جعفر صادق(ع) توانستند آشکارا تعلیم و تدریس داشته باشند و شاگردان حضرت به چهار هزار نفر رسید. در کتب تاریخی ذکر کرده‌اند: در کوفه و بغداد راویان حدیث آن حضرت بیش از هفتاد هزار نفر بودند، از این رو بیشتر معارف از طریق آن حضرت صادر گشته، بنابر این مذهب شیعه اثناعشری را جعفری می‌نامند. افزون بر این نکات و عوامل ذیل در نام‌گذاری شیعه به شیعه جعفری دخالت داشته است: 1ـ چهره شاخص و سرشناس حضرت میان تمام فرق‌ها و گروه‌های مسلمان. 2ـ عنوان “مذهب جعفری” شیعیان پیرو مکتب فقهی اهل بیت را از شیعه زیدیه که از فقه اهل بیت پیروی نمی‌کنند، جدا می‌سازد. خداوند 124 هزار پیامبر فرستاد بخاطر 14 معصوم و مولاء علی در آیه 124 سوره بقره خداوند میفرماید ما پیامبر و امام را انتخاب میکنیم نه مردم نادان در صقیفه بنی غراضه نفاق 231 ابوبکر 231 ابوبکر رکب وبا   فرزند نفاق بوده است عصیان 231 نفاق 231 ابوبکر 231  غدیر خم  110 دین الهی 110 علی 110

دوّم: معرفی عددی

 

روش دوّم، معرّفی عددی امامان است که در این باره، فقط در منابع اهل سنّت، روایات متعددی وجود دارد که پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله امامان را به عدد «دوازده» منحصر کرد.

 

از جابر بن سمره نقل شده است که پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «یَکُونُ بَعدِی اِثنَا عَشَرَ اَمِیراً… کُلُّهُم مِن قُرَیشٍ؛ (۳۴) بعد از من [برای امّت اسلام،] دوازده امیر و خلیفه خواهد بود که همگی آنها از قریش‌اند.» و در جای دیگر فرمود: «اِثنَا عَشَرَ کَعَدَدِ نُقَبَاءِ بَنِی اِسرَائِیل؛ (۳۵) دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل.» و برخی تعبیرها دارد «کُلُّهُم مِن بَنِی هَاشِم.» (۳۶) این روایات جز بر آنچه شیعیان می‌گویند تطبیق نمی‌شود؛ چون خلفای راشدین، کمتر از دوازده نفر و خلفای بنی امیّه و بنی عباس، بیش از ۱۲ نفر بودند. علاوه بر این، آدمهای فاسق نیز بین آنان وجود داشت.

 

سوم: معرّفی به نام

 

طریق سوم معرّفی به نام است که پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله این راه را نیز پیموده است و علی‏علیه‏السلام را در حدیث یوم الدار و حدیث غدیر و منزلت و… به عنوان امام و خلیفه بلافصل خود معرّفی کرده است.

 

آن حضرت در روایاتی نیز تمامی امامان دوازده‌گانه را با نام معرّفی فرموده است که ما به نمونه‌هایی از منابع عامّه اشاره می‌کنیم:

 

خوارزمی از سلمان نقل می‌کند که به حضور پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله شرفیاب شدیم. حسین‏علیه‏السلام در آغوش او بود،‌ چشمان او را بوسید و فرمود: «اِنَّکَ اَبُو سَادَةٍ اِنَّکَ اِمَامُ ابْنُ اَئِمَّة، اِنَّکَ حُجَّةُ ابْنُ حُجَّةٍ اَبُو حُجَجِ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِکَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ؛ (۳۷) تو پدر سادات هستی. تو خود امام و فرزند ائمه (امام) هستی. تو خود حجت و فرزند حجت خدایی و پدر ۹ امام بعد از خود هستی که نُهم آنها قائم آل محمد‏علیه‏السلام است.»

 

همچنین نقل شده است که نعثل بهودی به پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله گفت: «از وصی خود به ما خبر بده؛ چرا که هیچ پیامبری نیست مگر اینکه وصی و جانشین دارد و نبی ما، یوشع بن نون را وصیّ خود قرار داد.» پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در جواب فرمود: «به راستی، وصی و خلیفه بعد از من، علی بن ابی طالب، و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین و بعد از آنها ۹ امام دیگر از صلب حسین هستند.» نعثل گوید: «ای محمد! نام آن ۹ نفر را برایم بگو.» پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله هم نام یکایک آنها را ـ که همان امامان دوازده‌گانه شیعه هستند ـ بیان می‌کند.» (۳۸)

 

آیا با این تصریحات، جای هیچ بهانه و ایرادی باقی می‌ماند که چرا اسامی امامان در قرآن نیامده است؟ با اینکه رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله با طرق مختلف معرّفی و بیان کرده است. برای اینکه چنین بهانه‌‌جویی به وجود نیاید پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله بر لزوم و ضرورت اطاعت از خود و سنّت خویش در تمام اعصار تأکید کرده است، و وقوع تخلّف را در این امّت پیش‌بینی و امت را از این تخلّف و نافرمانی برحذر داشته است.

 

پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «یُوشَکَ الرَّجُلُ مُتَّکِئاً فِی اَرِیکَتِهِ یُحَدِّثُ مِنْ حَدِیثِی، فَیَقُول: بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ کِتَابَ اللهِ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ فَمَا وَجَدْنَا فِیهِ مِنْ حَلَالٍ اِسْتَحْلَلْنَاهُ وَمَا وَجَدْنَا فِیهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ اَلَا! وَاِنَّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللهِ مِثْلَ مَا حَرَّمَ الله؛ نزدیک است مردی بر اریکه قدرت تکیه زند و چون از حدیث من سخنی به میان می‌آید،‌ می‌گوید: بین ما و شما کتاب خداست، و هر چه در آن یافتیم حلال می‌شماریم، و هر چه در آن حرام یافتیم، حرام می‌دانیم [سپس پیامبر خدا فرمود:] آگاه باشید هر آنچه را رسول خدا حرام کرد، همانند آن چیزی است که خداوند حرام کرده است.» (۳۹)

 

۲. جلوگیری از نسل‌کشی

 

برخی بر این باورند که ذکر نام امامان در قرآن، ممکن بود به نسل‌کشی منجر شود. استاد سبحانی در این باره می‌گوید: «چه بسا ذکر اسامی پیشوایان دوازده‌گانه سبب می‌شد که آزمندان حکومت و ریاست، به نسل‌کشی بپردازند تا از تولّد امامان جلوگیری کنند؛ چنان‌که این مسئله درباره حضرت موسی رخ داد و به قول معروف:

صد هزاران طفل سر ببریده شد                                  تا حکیم الله موسی زنده شد

درباره حضرت مهدی که به نسب و خاندان ایشان اشاره شد،‌ حساسیتهای فراوانی پدید آمد و خانه حضرت عسکری مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندی از او به دنیا نیاید و در صورت تولّد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند.» (۴۰)

شاید اینکه پیامبر، اسامی غیر از امام علی و حسنین‏علیهم‏السلام را کم‏تر به زبان آورده است، رازش همین باشد و شاید هم در کربلا که بنی امیّه به سرکردگی یزید، دست به نسل‌کشی حسین‏علیه‏السلام زد و به فرزند شیرخوارش نیز رحم نکرد،‌ سرّش این بوده است که نسل امامت را قطع کند و امام سجاد‏علیه‏السلام را که نکشتند تدبیر الهی بود وگرنه آنها فکر می‌کردند او با همین بیماری از بین خواهد رفت و با غل که به گردن او انداخته بودند این امر را به قطعیّت رسانده بودند.

۳. پرهیز از برخورد کینه‌توزانه مردم و تحریف قرآن

ممکن است حکمت اسم نبردن در قرآن این باشد که شرّ بدخواهان،‌ منافقان و کینه‌توزان، نسبت به کیان اسلام و صیانت قرآن از حذف و تحریف، دفع شود. آنها که بعد از رحلت پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نسبت به علی‏علیه‏السلام و فرزندان او اقسام جنایتها را روا داشتند ممکن بود دست به تحریف قرآن هم بزنند.

مرحوم سید عبد الحسین شرف الدین می‌گوید: «عرب به طور عموم و قریش به صورت خصوص ملاحظه کرد که رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله برای پیشبرد اهداف خود که همان اهداف اسلام است از راه‌هایی استفاده فرمود که یکی از آنها قلع و قمع مخالفان و معاندان با شمشیر علی بن ابی طالب‏علیهماالسلام و دیگران بود؛ از اینرو برخی که اقوام و افراد عشیره خود را در جنگها از دست داده بودند، کینه و خشم خود را از رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در دل داشتند. آنان بعد از وفات رسول خدا تعصب و کینه خود را نسبت به شخصی اعمال کردند که نمونه و افضل عشیره پیامبر؛ یعنی علی بن ابی طالب بود. نزد آنان او تنها کسی بود که می‌توانست همه آن حقدها و کینه‌ها بر او جاری شود. از اینرو، در کمین او نشستند و تمام زندگی او را به هم ریختند و هر چه در توان داشتند بر ضدّ آن حضرت‏علیه‏السلام و ذریه او به‌کار گرفتند… .»

از طرفی دیگر،‌ کرامات و فضایل امام علی‏علیه‏السلام و نزدیکی او به رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله را که مشاهده می‌کردند حسد در دل آنان پدید آمد و مترصد بودند تا در زمان مناسب، آن را به هر شکل ممکن بر سر حضرت بریزند و از او انتقام گیرند.

از جانب دیگر، عرب، نظر، بر این داشت که خلافت در بین قبایل خود بگردد؛ از اینرو، از ابتدا، قبل از وفات رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله بر این توافق کردند که به هر نحو ممکن،‌ خلافت را از خاندان بنی هاشم بیرون کنند و خود صاحب آن شوند. آنها چنین گمان می‌کردند که اگر بعد از رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله خلیفه اوّل از بنی هاشم باشد در ادامه نیز به بنی هاشم خواهد رسید؛ از اینرو، ‌از ابتدا بر این اصرار داشتند که خلافت به دست آنان نرسد. به همین دلیل، آن را از نصّ خارج کردند و به شورا و انتخاب واگذار ساختند. (۴۱)

عمر بن خطاب در مناظره‌ای که با ابن عباس در مسئله خلافت داشت، می‌گوید: «قریش، کراهت دارد تا در شما نبوّت و خلافت جمع شود.» (۴۲)

شاهد این ادعا آن است که بعضی از نویسندگان اهل سنّت درباره کلمات پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله این تحریف را مرتکب شدند و کلمه «خلیفتی و وصیّی» را از حدیث یوم الدار حذف کردند؛ مانند: طبری در تفسیر خود، ج۱۹، ص ۷۵، اسماعیل بن کثیر شامی در سه کتابش (تفسیر، ج ۳، ص ۳۵۱؛ البدایة‌ و النهایة،‌ ج ۳، ص ۴۰ و السیرة النبویّة،‌ ج ۱، ص ۴۵۹) و محمد حسین هیکل در کتاب خود به نام حیاة محمد، ص ۱۰۴ (۴۳) و وهابیون نیز اعلام کرده‌اند که نام امیر مؤمنان علی‏علیه‏السلام را از کتب تاریخی،‌ روایی و تفسیری حذف می‌کنند. (۴۴)

۴٫ و شاید عدم ذکر نام ائمه‏علیهم‏السلام در قرآن کریم برای ابتلا و آزمایش مؤمنان باشد تا صدق ایمانشان را در آن امور عظیم آشکار گرداند و اینکه چگونه تسلیم اشارات قرآنی و تصریحات و تبیینهای رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله هستند.

نتیجه این شد که اولاً: قرآن کتاب قانون اساسی است که به کلیّات مسائل اشاره فرموده است، نه جزئیات. و ثانیاً: معرفی با اوصاف در آیات متعددی آمده و وجود دارد.

ثالثاً: عدم ذکر صریح نام امامان مصالح و حکمتهایی دارد که می‌توان واگذاری جزئیات به عهده پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله، حفظ قرآن از حذف و تحریف، و امتحان و ابتلای مؤمنان و… را از این حکمتها شمرد.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

(۱). صف / ۶٫

(۲). اعراف / ۱۵۷٫

(۳). مائده / ۱۵٫

(۴). توبه / ۳۶٫

(۵). بقره / ۲۴۶٫

(۶). بقره / ۲۴۷٫

(۷). همان.

(۸). بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۳۷، ص ۱۳۶؛ ۱۶۲ و ۱۶۷٫

(۹). آل عمران / ۱۲۳٫

(۱۰). الجامع لاحکام القرآن،‌ قرطبی، دار احیاء التراث العربی،‌ بیروت،‌ ۱۴۱۱ ق،‌ ج ۱، ص ۴۸۰٫

(۱۱). فصل الخطاب،‌ میرزا حسین نوری،‌ ص ۱۸۳، به نقل از: امام علی‏علیه‏السلام مظلوم تاریخ،‌ ص ۶۴۲٫

۱۲). مائده / ۴۸٫

(۱۳). امام علی‏علیه‏السلام مظلوم تاریخ،‌ علی اصغر رضوانی،‌ انتشارات ذوی القربی، چاپ اول، ۱۳۸۷ ش، ص ۶۴۲٫

(۱۴). مرحوم علامه امینی‏رحمه‏الله بیش از ۶۶ نفر از بزرگان اهل سنّت را نام برده که آیه را مربوط به علی‏علیه‏السلام ‌می‌دانند. ر. ک: الغدیر،‌ دار الکتب الاسلامیّة،‌ ج ۳، ص ۱۵۶ – ۱۶۲٫

(۱۵). مائده/۵۵٫

(۱۶). مائده / ۶۷٫

(۱۷). مائده / ۵٫

(۱۸). نساء / ۶٫

(۱۹). آل عمران / ۶۱٫

(۲۰). شوری / ۲۳٫

(۲۱). احزاب / ۳۳٫

(۲۲). راهنمای حقیقت،‌ جعفر سبحانی،‌ نشر مشعر، چاپ اوّل، ۱۳۸۵، ص ۲۹۷٫

(۲۳). نساء / ۵۹٫

(۲۴). تفسیر الصافی، محسن فیض کاشانی،‌ بیروت،‌ مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بی‌تا، ج ۱، ص ۴۶۲٫

(۲۵). نحل/۴۴٫

(۲۶). ادامه روایت:‌«وَ‌ قَالَ: اُوصِیکُمْ بِکِتَابَ اللهِ‌ وَ اَهْلَ بَیْتِی فَاِنِّی سَاَلتُ اَنْ لَا یُفَرِّقَ بَیْنَهُمَا حَتَّی یَرِدَهُمَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَاَعْطَانِی ذَلِکَ وَ قَالَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَاِنَّهُمْ اَعْلَمُ مِنْکُمْ وَ قَالَ اِنَّهُمْ لَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ بَابٍ هُدیً وَ لَنْ یَدْخُلُوکُمْ فِی بَابِ ضَلَالَةٍ فَلَوْ سَکَتَ رَسُولُ اللهِ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله وَ لَمْ یُبَیِّنْ مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ لَا دَعَاهَا آلَ فُلَانٍ وَ آلَ‌ فُلَانٍ وَ لَکِنْ اللهَ اَنْزَلَ فِی کِتَابِهِ تَصْدِیقاً لِنَبِیِّهِ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله اِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتَ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً فَکَانَ عَلِی وَ الْحَسَن وَ الْحُسَین وَ فَاطِمَة صَلَوَاتُ اللهِ وَ سَلَامُهُ عَلَیْهِمْ فَاَدْخَلَهُمْ رَسُولُ الله‏صلی‏الله‏علیه‏وآله تَحْتَ الْکَسَا فِی بَیْتِ‌ام سَلَمَة ثُمَّ قَالَ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله اَللَّهُمَّ اِنَّ لِکُلِّ نَبِیٍّ اَهْلاً وَ ثِقْلاً وَ هَؤُلَاءِ‌ اَهْلِ بَیْتِی وَ ثِقْلِی فَقَالَتْ‌ام سَلَمَة‌ اَلَسْتُ مِنْ اَهْلِکَ فَقَالَ اِنَّکَ عَلَی خَیْرٍ وَ لَکِنْ هَؤُلَاءِ اَهْلُ بَیْتِی وَ ثِقْلِی.» (تفسیر الصافی؛ همان، ج ۱، ص ۴۶۳).

(۲۷). تفسیر الصافی،‌ همان،‌ ج ۱، ص ۴۶۳٫

(۲۸). ر. ک: مسلم بن حجّاج قشیری، صحیح مسلم، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ج ۲، ص ۱۸۷۳،‌ و سنن ترمذی، دار احیاء التراث،‌ ج ۵، ص ۶۶۳٫

(۲۹). زمخشری، الکشاف، ج ۱، ص ۳۶۹٫

(۳۰). برگرفته از: پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، قم،‌ انتشارات نسل جوان،‌ ج ۹، ص ۶۵ – ۷۵٫

(۳۱). الصواعق المحرقة، ابن حجر هیثمی، لبنان، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ج ۲، ص ۴۲۲٫

(۳۲). جواهر العقدین، ص۲۴۴ به نقل از: الرد النفیس علی اباطیل عثمان الخمیس، حسن، عبدالله علی، مرکز الامام الباقر‏علیه‏السلام الاسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۳٫

(۳۳). الشفة الصاوی، ص ۷۲ و ۷۳ به نقل از: الرّد النفیس، همان، ص ۱۰۴٫

(۳۴). صحیح مسلم، همان، ج ۳، ص ۱۴۵۳٫

(۳۵). هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتب العربی، ج ۵، ص ۱۹۰٫

(۳۶). ر. ک: مسند احمد حنبل، شعیب الارنوط، مؤسسۀ الرسالۀ، ج ۶، ص ۳۲۱؛ مجمع الزوائد، همان، ج ۵، ص ۱۹۰؛ مسند ابو یعلی موصلی، بیروت، دار المأمون، ج ۸، ص ۴۴۴ و مستدرک حاکم نیشابوری، بیروت، دار المعرفة، ج ۴، ص۵۰۱٫

(۳۷). خوارزمی، مقتل الحسین،‌ قم، مکتبة المفید، ج۱، ص ۱۴۶٫

(۳۸). فرائد السمطین، جوینی، بیروت،‌ مؤسسة المحمودی، ج ۲، ص ۱۳۴٫

(۳۹). مستدرک حاکم، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ج ۱، ص ۸؛ و سنن ترمذی، ج۲، ص ۱۱۰٫

(۴۰). راهنمای حقیقت، ‌همان، ص ۲۹۷٫

(۴۱). علامه سید شرف الدین عاملی، المراجعات، بیروت، ‌چاپ چهارم، ۱۴۰۶ ق، ص ۲۳۵٫ و ر. ک: مجلّه تراثنا، شماره ۶۲ و امام علی مظلوم تاریخ،‌ همان، ص ۶۴۴٫

(۴۲). شرح ابن ابی الحدید، بیروت، دار احیاء الکتب العربی، ج ۱۲، ص ۵۳؛ و تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۸۹٫

(۴۳). الغدیر، علامه امینی، چاپ اسلامیة، ج ۲، ص۲۸۸ و ۲۸۹٫

(۴۴). ر. ک: مجلّه مبلّغان، ش ۱۲۲، ص ۲۳٫

 

خداوند 124 هزار پیامبر فرستاد بخاطر 14 معصوم و مولاء علی در آیه 124 سوره بقره خداوند میفرماید ما پیامبر و امام را انتخاب میکنیم نه مردم نادان در صقیفه بنی غراضه نفاق 231 ابوبکر 231 ابوبکر رکب وبا   فرزند نفاق بوده است عصیان 231 نفاق 231 ابوبکر 231  غدیر خم  110 دین الهی 110 علی 110شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق می‌شود،شین یعنی شیدا شهید شوراء شعور شمیم عشق شاهد شمس عاشق یاعلی  یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی،مثل غدیر  و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر.در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن این لفظ چندین بار 12به این معنا به کار رفته‌است.  برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص درباره یکی از پیروان موسی از عنوان شیعه موسیو در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد می‌کند. در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغوی‌اش برای پیروان افراد مختلفی به کار می‌رفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابی‌طالب و گاهی از شیعه معاویه بن ابی‌سفیان نام برده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به امامت او معتقدند اطلاق می‌شود.و با تعالیم جعفر بن محمد به صورت یک مذهب مستقل از جانب پیامبر و علی اطلاق میگردد

«شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی معتقدند، و بر این عقیده‌اند که امام و جانشین پیامبر اسلام از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده‌است.

شیعه دوازده امامی، یگانه مذهبی است که بر سنت اصیل اسلام واقعی استوار مانده و عقیده دارد که اسلام، مکتب جامع و جاوید است و برای تمام اعمال و اخلاق و عقاید انسان از ساده ترین مسایل مثل خوردن و خوابیدن گرفته تا عالی ترین مسایل مثل مبدء و معاد دستور و برنامه دارد. به عقیده شیعه چنین مکتبی امکان ندارد در مسأله بسیار مهم رهبری و امامت و تعیین جانشین برای پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله- سکوت اختیار کند و یا انتخاب چنین منصبی را به عهده انسانهای معمولی بگذارد.

این عقیده صحیح را قرآن و سنت و عقل تایید می کند. در این قسمت به شواهد قرآنی بسنده و به نمونه هایی از آیات قرآنی اشاره می کنیم و تفصیل آنرا به منابع مربوطه ارجاع می دهیم . اول: آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً»[1] در کنار آیه شریفه «یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس ...»[2] با توجه به شأن نزول این آیات که در حجه الوداع نازل شده و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ صریحاً علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ را به عنوان مولا و سرپرست مسلمین معرفی کردند، جای هیچ شک و تردیدی را باقی نمی گذارد که: حق با مذهبی است که امام منصوص را اطاعت و تبعیّت می کند.

در منابع مهم تفسیری ذیل این دو آیه، قراین و شواهد متعددی بر نصب حضرت علی ـ علیه السلام ـ وارد شده است که در این مقال نمی گنجد، و در این قسمت به ذکر نمونه ای بسنده می شود: جوینی در کتاب «فرائد السمطین» به اسنادی که دارد نقل می کند که در زمان خلافت عثمان در مسجد رسول اللّه ـ صلی الله علیه و آله ـ مجلسی با شرکت بیش از دویست تن از جمله سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف، طلحه، زبیر، مقداد، ابوذر، حسن ـ علیه السلام ـ و حسین ـ علیه السلام ـ و ابن عباس و ... تشکیل شده بود که قریش و انصار، هر یک فضایل خود را یادآور می شدند.

ما شیعیان معتقدیم که همه امامان از یک نور خدا هستند و دانش آنها یکسان است. امام پیشین دانش‌هایی را که از پدر خویش دریافت کرده بود، به فرزند خویش منتقل می‌کرد و در مقام علم و فضیلت، هیچ امامی بر امام دیگر برتری نداشت. هر کدام بنابر موقعیت زمان و مکانی که داشت، وظایف خود را به انجام رساند، مثلاً در زمان حضرت علی(ع)، دورانی اقتضا می‌کرد حضرت خانه‌نشین شود و در حکومت دخالتی نکند، اما در زمانی دیگر با هجوم مردم برای بیعت، به امر حکومت اقدام نمود. سیدالشهدا برای حفظ دین، جان خود و یارانش را نثار کرد. بنابر این تمام امامان(ع) الگوی زندگی ما انسان‌ها و شیعیان در اوضاع مختلف هستند و مذهب شیعه منتسب به همه آنها است. اما اصطلاح مذهب جعفری، اشاره به روش شیعیان در مسایل فقهی و احکام دینی است، در مقابل مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت (حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی)، همان گونه که به شیعیان در مسایل اعتقادی و نوع حکومت و سیاست، مذهب علوی یا علویون گفته می‌شود. اما مذهب جعفری به جهت گسترش و کثرت روایات فقهی از امام صادق(ع) می‌باشد. اگرچه امامان دیگر نیز در بیان احکام و معارف اسلام (تشیع) نقش داشته‌اند، اما تأثیر آنها با توجه به موقعیت زمانی شان از امام صادق(ع) کمتر بود. در عین حال که دانش امام جعفر(ع) نیز از پدران بزرگوار به ایشان منتقل شده بود. امامان معصوم(ع) در نشر و گسترش دانش‌های دینی که مورد نیاز مردم بود، از هیچ کوشش فرو گذار نمی‌کردند و در هر زمانی که فرصت را آماده می‌دیدند، به این امر اقدام می‌کردند، اما با موقعیت زمانی ویژه‌ای که برای امام صادق(ع) فراهم آمد، حضرت بهتر توانست این وظیفه مهم را به انجام رساند، به همین خاطر مذهب شیعه را مذهب جعفری می‌نامند. مذهب تمام ائمه دوازده‌گانه،‌ همه یکی است و این طور نیست که هر یک مذهب خاصی داشته باشند، اما بعضی از ائمه(ع) در زمان بنی امیه و بنی عباس، اسیر و زندانی و شهید شدند و مسلمانان جرأت ارتباط با آنان را نداشتند. ائمه معمولاً در اختناق شدیدی به سر می‌بردند و فرصت ارتباط با مردم و نشر احکام و تعالیم دین مقدس اسلام را نداشتند، مثلاً امام علی نقی(ع) و امام حسن عسکری را در وسط پادگانی جا داده بودند تا کسی از مسلمانان نتواند با آن حضرات در تماس باشد، به این جهت مسلمانان نتوانستند معارف را از آنان دریافت کنند، ولی در زمان حضرت امام جعفر صادق(ع) و مختصری از زمان پدر بزرگوارشان امام محمد باقر(ع) این رعب و اختناق کم شد، که به این جهت بود که بنی عباس و بنی امیه سرگرم نزاع‌های سیاسی بودند تا بتوانند خلافت را به دست آورند. در این مدت امام جعفر صادق(ع) توانستند آشکارا تعلیم و تدریس داشته باشند و شاگردان حضرت به چهار هزار نفر رسید. در کتب تاریخی ذکر کرده‌اند: در کوفه و بغداد راویان حدیث آن حضرت بیش از هفتاد هزار نفر بودند، از این رو بیشتر معارف از طریق آن حضرت صادر گشته، بنابر این مذهب شیعه اثناعشری را جعفری می‌نامند. افزون بر این نکات و عوامل ذیل در نام‌گذاری شیعه به شیعه جعفری دخالت داشته است: 1ـ چهره شاخص و سرشناس حضرت میان تمام فرق‌ها و گروه‌های مسلمان. 2ـ عنوان “مذهب جعفری” شیعیان پیرو مکتب فقهی اهل بیت را از شیعه زیدیه که از فقه اهل بیت پیروی نمی‌کنند، جدا می‌سازد. خداوند 124 هزار پیامبر فرستاد بخاطر 14 معصوم و مولاء علی در آیه 124 سوره بقره خداوند میفرماید ما پیامبر و امام را انتخاب میکنیم نه مردم نادان در صقیفه بنی غراضه نفاق 231 ابوبکر 231 ابوبکر رکب وبا   فرزند نفاق بوده است عصیان 231 نفاق 231 ابوبکر 231  غدیر خم  110 دین الهی 110 علی 110

دوّم: معرفی عددی

 

روش دوّم، معرّفی عددی امامان است که در این باره، فقط در منابع اهل سنّت، روایات متعددی وجود دارد که پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله امامان را به عدد «دوازده» منحصر کرد.

 

از جابر بن سمره نقل شده است که پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «یَکُونُ بَعدِی اِثنَا عَشَرَ اَمِیراً… کُلُّهُم مِن قُرَیشٍ؛ (۳۴) بعد از من [برای امّت اسلام،] دوازده امیر و خلیفه خواهد بود که همگی آنها از قریش‌اند.» و در جای دیگر فرمود: «اِثنَا عَشَرَ کَعَدَدِ نُقَبَاءِ بَنِی اِسرَائِیل؛ (۳۵) دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل.» و برخی تعبیرها دارد «کُلُّهُم مِن بَنِی هَاشِم.» (۳۶) این روایات جز بر آنچه شیعیان می‌گویند تطبیق نمی‌شود؛ چون خلفای راشدین، کمتر از دوازده نفر و خلفای بنی امیّه و بنی عباس، بیش از ۱۲ نفر بودند. علاوه بر این، آدمهای فاسق نیز بین آنان وجود داشت.

 

سوم: معرّفی به نام

 

طریق سوم معرّفی به نام است که پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله این راه را نیز پیموده است و علی‏علیه‏السلام را در حدیث یوم الدار و حدیث غدیر و منزلت و… به عنوان امام و خلیفه بلافصل خود معرّفی کرده است.

 

آن حضرت در روایاتی نیز تمامی امامان دوازده‌گانه را با نام معرّفی فرموده است که ما به نمونه‌هایی از منابع عامّه اشاره می‌کنیم:

 

خوارزمی از سلمان نقل می‌کند که به حضور پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله شرفیاب شدیم. حسین‏علیه‏السلام در آغوش او بود،‌ چشمان او را بوسید و فرمود: «اِنَّکَ اَبُو سَادَةٍ اِنَّکَ اِمَامُ ابْنُ اَئِمَّة، اِنَّکَ حُجَّةُ ابْنُ حُجَّةٍ اَبُو حُجَجِ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِکَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ؛ (۳۷) تو پدر سادات هستی. تو خود امام و فرزند ائمه (امام) هستی. تو خود حجت و فرزند حجت خدایی و پدر ۹ امام بعد از خود هستی که نُهم آنها قائم آل محمد‏علیه‏السلام است.»

 

همچنین نقل شده است که نعثل بهودی به پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله گفت: «از وصی خود به ما خبر بده؛ چرا که هیچ پیامبری نیست مگر اینکه وصی و جانشین دارد و نبی ما، یوشع بن نون را وصیّ خود قرار داد.» پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در جواب فرمود: «به راستی، وصی و خلیفه بعد از من، علی بن ابی طالب، و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین و بعد از آنها ۹ امام دیگر از صلب حسین هستند.» نعثل گوید: «ای محمد! نام آن ۹ نفر را برایم بگو.» پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله هم نام یکایک آنها را ـ که همان امامان دوازده‌گانه شیعه هستند ـ بیان می‌کند.» (۳۸)

 

آیا با این تصریحات، جای هیچ بهانه و ایرادی باقی می‌ماند که چرا اسامی امامان در قرآن نیامده است؟ با اینکه رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله با طرق مختلف معرّفی و بیان کرده است. برای اینکه چنین بهانه‌‌جویی به وجود نیاید پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله بر لزوم و ضرورت اطاعت از خود و سنّت خویش در تمام اعصار تأکید کرده است، و وقوع تخلّف را در این امّت پیش‌بینی و امت را از این تخلّف و نافرمانی برحذر داشته است.

 

پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «یُوشَکَ الرَّجُلُ مُتَّکِئاً فِی اَرِیکَتِهِ یُحَدِّثُ مِنْ حَدِیثِی، فَیَقُول: بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ کِتَابَ اللهِ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ فَمَا وَجَدْنَا فِیهِ مِنْ حَلَالٍ اِسْتَحْلَلْنَاهُ وَمَا وَجَدْنَا فِیهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ اَلَا! وَاِنَّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللهِ مِثْلَ مَا حَرَّمَ الله؛ نزدیک است مردی بر اریکه قدرت تکیه زند و چون از حدیث من سخنی به میان می‌آید،‌ می‌گوید: بین ما و شما کتاب خداست، و هر چه در آن یافتیم حلال می‌شماریم، و هر چه در آن حرام یافتیم، حرام می‌دانیم [سپس پیامبر خدا فرمود:] آگاه باشید هر آنچه را رسول خدا حرام کرد، همانند آن چیزی است که خداوند حرام کرده است.» (۳۹)

 

۲. جلوگیری از نسل‌کشی

 

برخی بر این باورند که ذکر نام امامان در قرآن، ممکن بود به نسل‌کشی منجر شود. استاد سبحانی در این باره می‌گوید: «چه بسا ذکر اسامی پیشوایان دوازده‌گانه سبب می‌شد که آزمندان حکومت و ریاست، به نسل‌کشی بپردازند تا از تولّد امامان جلوگیری کنند؛ چنان‌که این مسئله درباره حضرت موسی رخ داد و به قول معروف:

صد هزاران طفل سر ببریده شد                                  تا حکیم الله موسی زنده شد

درباره حضرت مهدی که به نسب و خاندان ایشان اشاره شد،‌ حساسیتهای فراوانی پدید آمد و خانه حضرت عسکری مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندی از او به دنیا نیاید و در صورت تولّد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند.» (۴۰)

شاید اینکه پیامبر، اسامی غیر از امام علی و حسنین‏علیهم‏السلام را کم‏تر به زبان آورده است، رازش همین باشد و شاید هم در کربلا که بنی امیّه به سرکردگی یزید، دست به نسل‌کشی حسین‏علیه‏السلام زد و به فرزند شیرخوارش نیز رحم نکرد،‌ سرّش این بوده است که نسل امامت را قطع کند و امام سجاد‏علیه‏السلام را که نکشتند تدبیر الهی بود وگرنه آنها فکر می‌کردند او با همین بیماری از بین خواهد رفت و با غل که به گردن او انداخته بودند این امر را به قطعیّت رسانده بودند.

۳. پرهیز از برخورد کینه‌توزانه مردم و تحریف قرآن

ممکن است حکمت اسم نبردن در قرآن این باشد که شرّ بدخواهان،‌ منافقان و کینه‌توزان، نسبت به کیان اسلام و صیانت قرآن از حذف و تحریف، دفع شود. آنها که بعد از رحلت پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نسبت به علی‏علیه‏السلام و فرزندان او اقسام جنایتها را روا داشتند ممکن بود دست به تحریف قرآن هم بزنند.

مرحوم سید عبد الحسین شرف الدین می‌گوید: «عرب به طور عموم و قریش به صورت خصوص ملاحظه کرد که رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله برای پیشبرد اهداف خود که همان اهداف اسلام است از راه‌هایی استفاده فرمود که یکی از آنها قلع و قمع مخالفان و معاندان با شمشیر علی بن ابی طالب‏علیهماالسلام و دیگران بود؛ از اینرو برخی که اقوام و افراد عشیره خود را در جنگها از دست داده بودند، کینه و خشم خود را از رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در دل داشتند. آنان بعد از وفات رسول خدا تعصب و کینه خود را نسبت به شخصی اعمال کردند که نمونه و افضل عشیره پیامبر؛ یعنی علی بن ابی طالب بود. نزد آنان او تنها کسی بود که می‌توانست همه آن حقدها و کینه‌ها بر او جاری شود. از اینرو، در کمین او نشستند و تمام زندگی او را به هم ریختند و هر چه در توان داشتند بر ضدّ آن حضرت‏علیه‏السلام و ذریه او به‌کار گرفتند… .»

از طرفی دیگر،‌ کرامات و فضایل امام علی‏علیه‏السلام و نزدیکی او به رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله را که مشاهده می‌کردند حسد در دل آنان پدید آمد و مترصد بودند تا در زمان مناسب، آن را به هر شکل ممکن بر سر حضرت بریزند و از او انتقام گیرند.

از جانب دیگر، عرب، نظر، بر این داشت که خلافت در بین قبایل خود بگردد؛ از اینرو، از ابتدا، قبل از وفات رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله بر این توافق کردند که به هر نحو ممکن،‌ خلافت را از خاندان بنی هاشم بیرون کنند و خود صاحب آن شوند. آنها چنین گمان می‌کردند که اگر بعد از رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله خلیفه اوّل از بنی هاشم باشد در ادامه نیز به بنی هاشم خواهد رسید؛ از اینرو، ‌از ابتدا بر این اصرار داشتند که خلافت به دست آنان نرسد. به همین دلیل، آن را از نصّ خارج کردند و به شورا و انتخاب واگذار ساختند. (۴۱)

عمر بن خطاب در مناظره‌ای که با ابن عباس در مسئله خلافت داشت، می‌گوید: «قریش، کراهت دارد تا در شما نبوّت و خلافت جمع شود.» (۴۲)

شاهد این ادعا آن است که بعضی از نویسندگان اهل سنّت درباره کلمات پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله این تحریف را مرتکب شدند و کلمه «خلیفتی و وصیّی» را از حدیث یوم الدار حذف کردند؛ مانند: طبری در تفسیر خود، ج۱۹، ص ۷۵، اسماعیل بن کثیر شامی در سه کتابش (تفسیر، ج ۳، ص ۳۵۱؛ البدایة‌ و النهایة،‌ ج ۳، ص ۴۰ و السیرة النبویّة،‌ ج ۱، ص ۴۵۹) و محمد حسین هیکل در کتاب خود به نام حیاة محمد، ص ۱۰۴ (۴۳) و وهابیون نیز اعلام کرده‌اند که نام امیر مؤمنان علی‏علیه‏السلام را از کتب تاریخی،‌ روایی و تفسیری حذف می‌کنند. (۴۴)

۴٫ و شاید عدم ذکر نام ائمه‏علیهم‏السلام در قرآن کریم برای ابتلا و آزمایش مؤمنان باشد تا صدق ایمانشان را در آن امور عظیم آشکار گرداند و اینکه چگونه تسلیم اشارات قرآنی و تصریحات و تبیینهای رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله هستند.

نتیجه این شد که اولاً: قرآن کتاب قانون اساسی است که به کلیّات مسائل اشاره فرموده است، نه جزئیات. و ثانیاً: معرفی با اوصاف در آیات متعددی آمده و وجود دارد.

ثالثاً: عدم ذکر صریح نام امامان مصالح و حکمتهایی دارد که می‌توان واگذاری جزئیات به عهده پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله، حفظ قرآن از حذف و تحریف، و امتحان و ابتلای مؤمنان و… را از این حکمتها شمرد.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

(۱). صف / ۶٫

(۲). اعراف / ۱۵۷٫

(۳). مائده / ۱۵٫

(۴). توبه / ۳۶٫

(۵). بقره / ۲۴۶٫

(۶). بقره / ۲۴۷٫

(۷). همان.

(۸). بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۳۷، ص ۱۳۶؛ ۱۶۲ و ۱۶۷٫

(۹). آل عمران / ۱۲۳٫

(۱۰). الجامع لاحکام القرآن،‌ قرطبی، دار احیاء التراث العربی،‌ بیروت،‌ ۱۴۱۱ ق،‌ ج ۱، ص ۴۸۰٫

(۱۱). فصل الخطاب،‌ میرزا حسین نوری،‌ ص ۱۸۳، به نقل از: امام علی‏علیه‏السلام مظلوم تاریخ،‌ ص ۶۴۲٫

۱۲). مائده / ۴۸٫

(۱۳). امام علی‏علیه‏السلام مظلوم تاریخ،‌ علی اصغر رضوانی،‌ انتشارات ذوی القربی، چاپ اول، ۱۳۸۷ ش، ص ۶۴۲٫

(۱۴). مرحوم علامه امینی‏رحمه‏الله بیش از ۶۶ نفر از بزرگان اهل سنّت را نام برده که آیه را مربوط به علی‏علیه‏السلام ‌می‌دانند. ر. ک: الغدیر،‌ دار الکتب الاسلامیّة،‌ ج ۳، ص ۱۵۶ – ۱۶۲٫

(۱۵). مائده/۵۵٫

(۱۶). مائده / ۶۷٫

(۱۷). مائده / ۵٫

(۱۸). نساء / ۶٫

(۱۹). آل عمران / ۶۱٫

(۲۰). شوری / ۲۳٫

(۲۱). احزاب / ۳۳٫

(۲۲). راهنمای حقیقت،‌ جعفر سبحانی،‌ نشر مشعر، چاپ اوّل، ۱۳۸۵، ص ۲۹۷٫

(۲۳). نساء / ۵۹٫

(۲۴). تفسیر الصافی، محسن فیض کاشانی،‌ بیروت،‌ مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بی‌تا، ج ۱، ص ۴۶۲٫

(۲۵). نحل/۴۴٫

(۲۶). ادامه روایت:‌«وَ‌ قَالَ: اُوصِیکُمْ بِکِتَابَ اللهِ‌ وَ اَهْلَ بَیْتِی فَاِنِّی سَاَلتُ اَنْ لَا یُفَرِّقَ بَیْنَهُمَا حَتَّی یَرِدَهُمَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَاَعْطَانِی ذَلِکَ وَ قَالَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَاِنَّهُمْ اَعْلَمُ مِنْکُمْ وَ قَالَ اِنَّهُمْ لَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ بَابٍ هُدیً وَ لَنْ یَدْخُلُوکُمْ فِی بَابِ ضَلَالَةٍ فَلَوْ سَکَتَ رَسُولُ اللهِ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله وَ لَمْ یُبَیِّنْ مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ لَا دَعَاهَا آلَ فُلَانٍ وَ آلَ‌ فُلَانٍ وَ لَکِنْ اللهَ اَنْزَلَ فِی کِتَابِهِ تَصْدِیقاً لِنَبِیِّهِ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله اِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتَ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً فَکَانَ عَلِی وَ الْحَسَن وَ الْحُسَین وَ فَاطِمَة صَلَوَاتُ اللهِ وَ سَلَامُهُ عَلَیْهِمْ فَاَدْخَلَهُمْ رَسُولُ الله‏صلی‏الله‏علیه‏وآله تَحْتَ الْکَسَا فِی بَیْتِ‌ام سَلَمَة ثُمَّ قَالَ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله اَللَّهُمَّ اِنَّ لِکُلِّ نَبِیٍّ اَهْلاً وَ ثِقْلاً وَ هَؤُلَاءِ‌ اَهْلِ بَیْتِی وَ ثِقْلِی فَقَالَتْ‌ام سَلَمَة‌ اَلَسْتُ مِنْ اَهْلِکَ فَقَالَ اِنَّکَ عَلَی خَیْرٍ وَ لَکِنْ هَؤُلَاءِ اَهْلُ بَیْتِی وَ ثِقْلِی.» (تفسیر الصافی؛ همان، ج ۱، ص ۴۶۳).

(۲۷). تفسیر الصافی،‌ همان،‌ ج ۱، ص ۴۶۳٫

(۲۸). ر. ک: مسلم بن حجّاج قشیری، صحیح مسلم، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ج ۲، ص ۱۸۷۳،‌ و سنن ترمذی، دار احیاء التراث،‌ ج ۵، ص ۶۶۳٫

(۲۹). زمخشری، الکشاف، ج ۱، ص ۳۶۹٫

(۳۰). برگرفته از: پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، قم،‌ انتشارات نسل جوان،‌ ج ۹، ص ۶۵ – ۷۵٫

(۳۱). الصواعق المحرقة، ابن حجر هیثمی، لبنان، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ج ۲، ص ۴۲۲٫

(۳۲). جواهر العقدین، ص۲۴۴ به نقل از: الرد النفیس علی اباطیل عثمان الخمیس، حسن، عبدالله علی، مرکز الامام الباقر‏علیه‏السلام الاسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۳٫

(۳۳). الشفة الصاوی، ص ۷۲ و ۷۳ به نقل از: الرّد النفیس، همان، ص ۱۰۴٫

(۳۴). صحیح مسلم، همان، ج ۳، ص ۱۴۵۳٫

(۳۵). هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتب العربی، ج ۵، ص ۱۹۰٫

(۳۶). ر. ک: مسند احمد حنبل، شعیب الارنوط، مؤسسۀ الرسالۀ، ج ۶، ص ۳۲۱؛ مجمع الزوائد، همان، ج ۵، ص ۱۹۰؛ مسند ابو یعلی موصلی، بیروت، دار المأمون، ج ۸، ص ۴۴۴ و مستدرک حاکم نیشابوری، بیروت، دار المعرفة، ج ۴، ص۵۰۱٫

(۳۷). خوارزمی، مقتل الحسین،‌ قم، مکتبة المفید، ج۱، ص ۱۴۶٫

(۳۸). فرائد السمطین، جوینی، بیروت،‌ مؤسسة المحمودی، ج ۲، ص ۱۳۴٫

(۳۹). مستدرک حاکم، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ج ۱، ص ۸؛ و سنن ترمذی، ج۲، ص ۱۱۰٫

(۴۰). راهنمای حقیقت، ‌همان، ص ۲۹۷٫

(۴۱). علامه سید شرف الدین عاملی، المراجعات، بیروت، ‌چاپ چهارم، ۱۴۰۶ ق، ص ۲۳۵٫ و ر. ک: مجلّه تراثنا، شماره ۶۲ و امام علی مظلوم تاریخ،‌ همان، ص ۶۴۴٫

(۴۲). شرح ابن ابی الحدید، بیروت، دار احیاء الکتب العربی، ج ۱۲، ص ۵۳؛ و تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۸۹٫

(۴۳). الغدیر، علامه امینی، چاپ اسلامیة، ج ۲، ص۲۸۸ و ۲۸۹٫

(۴۴). ر. ک: مجلّه مبلّغان، ش ۱۲۲، ص ۲۳٫

 

خداوند 124 هزار پیامبر فرستاد بخاطر 14 معصوم و مولاء علی در آیه 124 سوره بقره خداوند میفرماید ما پیامبر و امام را انتخاب میکنیم نه مردم نادان در صقیفه بنی غراضه نفاق 231 ابوبکر 231 ابوبکر رکب وبا   فرزند نفاق بوده است عصیان 231 نفاق 231 ابوبکر 231  غدیر خم  110 دین الهی 110 علی 110شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق می‌شود،شین یعنی شیدا شهید شوراء شعور شمیم عشق شاهد شمس عاشق یاعلی  یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی،مثل غدیر  و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر.در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن این لفظ چندین بار 12به این معنا به کار رفته‌است.  برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص درباره یکی از پیروان موسی از عنوان شیعه موسیو در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد می‌کند. در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغوی‌اش برای پیروان افراد مختلفی به کار می‌رفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابی‌طالب و گاهی از شیعه معاویه بن ابی‌سفیان نام برده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به امامت او معتقدند اطلاق می‌شود.و با تعالیم جعفر بن محمد به صورت یک مذهب مستقل از جانب پیامبر و علی اطلاق میگردد

«شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی معتقدند، و بر این عقیده‌اند که امام و جانشین پیامبر اسلام از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده‌است.

شیعه دوازده امامی، یگانه مذهبی است که بر سنت اصیل اسلام واقعی استوار مانده و عقیده دارد که اسلام، مکتب جامع و جاوید است و برای تمام اعمال و اخلاق و عقاید انسان از ساده ترین مسایل مثل خوردن و خوابیدن گرفته تا عالی ترین مسایل مثل مبدء و معاد دستور و برنامه دارد. به عقیده شیعه چنین مکتبی امکان ندارد در مسأله بسیار مهم رهبری و امامت و تعیین جانشین برای پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله- سکوت اختیار کند و یا انتخاب چنین منصبی را به عهده انسانهای معمولی بگذارد.

این عقیده صحیح را قرآن و سنت و عقل تایید می کند. در این قسمت به شواهد قرآنی بسنده و به نمونه هایی از آیات قرآنی اشاره می کنیم و تفصیل آنرا به منابع مربوطه ارجاع می دهیم . اول: آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً»[1] در کنار آیه شریفه «یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس ...»[2] با توجه به شأن نزول این آیات که در حجه الوداع نازل شده و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ صریحاً علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ را به عنوان مولا و سرپرست مسلمین معرفی کردند، جای هیچ شک و تردیدی را باقی نمی گذارد که: حق با مذهبی است که امام منصوص را اطاعت و تبعیّت می کند.

در منابع مهم تفسیری ذیل این دو آیه، قراین و شواهد متعددی بر نصب حضرت علی ـ علیه السلام ـ وارد شده است که در این مقال نمی گنجد، و در این قسمت به ذکر نمونه ای بسنده می شود: جوینی در کتاب «فرائد السمطین» به اسنادی که دارد نقل می کند که در زمان خلافت عثمان در مسجد رسول اللّه ـ صلی الله علیه و آله ـ مجلسی با شرکت بیش از دویست تن از جمله سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف، طلحه، زبیر، مقداد، ابوذر، حسن ـ علیه السلام ـ و حسین ـ علیه السلام ـ و ابن عباس و ... تشکیل شده بود که قریش و انصار، هر یک فضایل خود را یادآور می شدند.

ما شیعیان معتقدیم که همه امامان از یک نور خدا هستند و دانش آنها یکسان است. امام پیشین دانش‌هایی را که از پدر خویش دریافت کرده بود، به فرزند خویش منتقل می‌کرد و در مقام علم و فضیلت، هیچ امامی بر امام دیگر برتری نداشت. هر کدام بنابر موقعیت زمان و مکانی که داشت، وظایف خود را به انجام رساند، مثلاً در زمان حضرت علی(ع)، دورانی اقتضا می‌کرد حضرت خانه‌نشین شود و در حکومت دخالتی نکند، اما در زمانی دیگر با هجوم مردم برای بیعت، به امر حکومت اقدام نمود. سیدالشهدا برای حفظ دین، جان خود و یارانش را نثار کرد. بنابر این تمام امامان(ع) الگوی زندگی ما انسان‌ها و شیعیان در اوضاع مختلف هستند و مذهب شیعه منتسب به همه آنها است. اما اصطلاح مذهب جعفری، اشاره به روش شیعیان در مسایل فقهی و احکام دینی است، در مقابل مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت (حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی)، همان گونه که به شیعیان در مسایل اعتقادی و نوع حکومت و سیاست، مذهب علوی یا علویون گفته می‌شود. اما مذهب جعفری به جهت گسترش و کثرت روایات فقهی از امام صادق(ع) می‌باشد. اگرچه امامان دیگر نیز در بیان احکام و معارف اسلام (تشیع) نقش داشته‌اند، اما تأثیر آنها با توجه به موقعیت زمانی شان از امام صادق(ع) کمتر بود. در عین حال که دانش امام جعفر(ع) نیز از پدران بزرگوار به ایشان منتقل شده بود. امامان معصوم(ع) در نشر و گسترش دانش‌های دینی که مورد نیاز مردم بود، از هیچ کوشش فرو گذار نمی‌کردند و در هر زمانی که فرصت را آماده می‌دیدند، به این امر اقدام می‌کردند، اما با موقعیت زمانی ویژه‌ای که برای امام صادق(ع) فراهم آمد، حضرت بهتر توانست این وظیفه مهم را به انجام رساند، به همین خاطر مذهب شیعه را مذهب جعفری می‌نامند. مذهب تمام ائمه دوازده‌گانه،‌ همه یکی است و این طور نیست که هر یک مذهب خاصی داشته باشند، اما بعضی از ائمه(ع) در زمان بنی امیه و بنی عباس، اسیر و زندانی و شهید شدند و مسلمانان جرأت ارتباط با آنان را نداشتند. ائمه معمولاً در اختناق شدیدی به سر می‌بردند و فرصت ارتباط با مردم و نشر احکام و تعالیم دین مقدس اسلام را نداشتند، مثلاً امام علی نقی(ع) و امام حسن عسکری را در وسط پادگانی جا داده بودند تا کسی از مسلمانان نتواند با آن حضرات در تماس باشد، به این جهت مسلمانان نتوانستند معارف را از آنان دریافت کنند، ولی در زمان حضرت امام جعفر صادق(ع) و مختصری از زمان پدر بزرگوارشان امام محمد باقر(ع) این رعب و اختناق کم شد، که به این جهت بود که بنی عباس و بنی امیه سرگرم نزاع‌های سیاسی بودند تا بتوانند خلافت را به دست آورند. در این مدت امام جعفر صادق(ع) توانستند آشکارا تعلیم و تدریس داشته باشند و شاگردان حضرت به چهار هزار نفر رسید. در کتب تاریخی ذکر کرده‌اند: در کوفه و بغداد راویان حدیث آن حضرت بیش از هفتاد هزار نفر بودند، از این رو بیشتر معارف از طریق آن حضرت صادر گشته، بنابر این مذهب شیعه اثناعشری را جعفری می‌نامند. افزون بر این نکات و عوامل ذیل در نام‌گذاری شیعه به شیعه جعفری دخالت داشته است: 1ـ چهره شاخص و سرشناس حضرت میان تمام فرق‌ها و گروه‌های مسلمان. 2ـ عنوان “مذهب جعفری” شیعیان پیرو مکتب فقهی اهل بیت را از شیعه زیدیه که از فقه اهل بیت پیروی نمی‌کنند، جدا می‌سازد. خداوند 124 هزار پیامبر فرستاد بخاطر 14 معصوم و مولاء علی در آیه 124 سوره بقره خداوند میفرماید ما پیامبر و امام را انتخاب میکنیم نه مردم نادان در صقیفه بنی غراضه نفاق 231 ابوبکر 231 ابوبکر رکب وبا   فرزند نفاق بوده است عصیان 231 نفاق 231 ابوبکر 231  غدیر خم  110 دین الهی 110 علی 110

دوّم: معرفی عددی

 

روش دوّم، معرّفی عددی امامان است که در این باره، فقط در منابع اهل سنّت، روایات متعددی وجود دارد که پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله امامان را به عدد «دوازده» منحصر کرد.

 

از جابر بن سمره نقل شده است که پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «یَکُونُ بَعدِی اِثنَا عَشَرَ اَمِیراً… کُلُّهُم مِن قُرَیشٍ؛ (۳۴) بعد از من [برای امّت اسلام،] دوازده امیر و خلیفه خواهد بود که همگی آنها از قریش‌اند.» و در جای دیگر فرمود: «اِثنَا عَشَرَ کَعَدَدِ نُقَبَاءِ بَنِی اِسرَائِیل؛ (۳۵) دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل.» و برخی تعبیرها دارد «کُلُّهُم مِن بَنِی هَاشِم.» (۳۶) این روایات جز بر آنچه شیعیان می‌گویند تطبیق نمی‌شود؛ چون خلفای راشدین، کمتر از دوازده نفر و خلفای بنی امیّه و بنی عباس، بیش از ۱۲ نفر بودند. علاوه بر این، آدمهای فاسق نیز بین آنان وجود داشت.

 

سوم: معرّفی به نام

 

طریق سوم معرّفی به نام است که پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله این راه را نیز پیموده است و علی‏علیه‏السلام را در حدیث یوم الدار و حدیث غدیر و منزلت و… به عنوان امام و خلیفه بلافصل خود معرّفی کرده است.

 

آن حضرت در روایاتی نیز تمامی امامان دوازده‌گانه را با نام معرّفی فرموده است که ما به نمونه‌هایی از منابع عامّه اشاره می‌کنیم:

 

خوارزمی از سلمان نقل می‌کند که به حضور پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله شرفیاب شدیم. حسین‏علیه‏السلام در آغوش او بود،‌ چشمان او را بوسید و فرمود: «اِنَّکَ اَبُو سَادَةٍ اِنَّکَ اِمَامُ ابْنُ اَئِمَّة، اِنَّکَ حُجَّةُ ابْنُ حُجَّةٍ اَبُو حُجَجِ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِکَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ؛ (۳۷) تو پدر سادات هستی. تو خود امام و فرزند ائمه (امام) هستی. تو خود حجت و فرزند حجت خدایی و پدر ۹ امام بعد از خود هستی که نُهم آنها قائم آل محمد‏علیه‏السلام است.»

 

همچنین نقل شده است که نعثل بهودی به پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله گفت: «از وصی خود به ما خبر بده؛ چرا که هیچ پیامبری نیست مگر اینکه وصی و جانشین دارد و نبی ما، یوشع بن نون را وصیّ خود قرار داد.» پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در جواب فرمود: «به راستی، وصی و خلیفه بعد از من، علی بن ابی طالب، و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین و بعد از آنها ۹ امام دیگر از صلب حسین هستند.» نعثل گوید: «ای محمد! نام آن ۹ نفر را برایم بگو.» پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله هم نام یکایک آنها را ـ که همان امامان دوازده‌گانه شیعه هستند ـ بیان می‌کند.» (۳۸)

 

آیا با این تصریحات، جای هیچ بهانه و ایرادی باقی می‌ماند که چرا اسامی امامان در قرآن نیامده است؟ با اینکه رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله با طرق مختلف معرّفی و بیان کرده است. برای اینکه چنین بهانه‌‌جویی به وجود نیاید پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله بر لزوم و ضرورت اطاعت از خود و سنّت خویش در تمام اعصار تأکید کرده است، و وقوع تخلّف را در این امّت پیش‌بینی و امت را از این تخلّف و نافرمانی برحذر داشته است.

 

پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «یُوشَکَ الرَّجُلُ مُتَّکِئاً فِی اَرِیکَتِهِ یُحَدِّثُ مِنْ حَدِیثِی، فَیَقُول: بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ کِتَابَ اللهِ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ فَمَا وَجَدْنَا فِیهِ مِنْ حَلَالٍ اِسْتَحْلَلْنَاهُ وَمَا وَجَدْنَا فِیهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ اَلَا! وَاِنَّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللهِ مِثْلَ مَا حَرَّمَ الله؛ نزدیک است مردی بر اریکه قدرت تکیه زند و چون از حدیث من سخنی به میان می‌آید،‌ می‌گوید: بین ما و شما کتاب خداست، و هر چه در آن یافتیم حلال می‌شماریم، و هر چه در آن حرام یافتیم، حرام می‌دانیم [سپس پیامبر خدا فرمود:] آگاه باشید هر آنچه را رسول خدا حرام کرد، همانند آن چیزی است که خداوند حرام کرده است.» (۳۹)

 

۲. جلوگیری از نسل‌کشی

 

برخی بر این باورند که ذکر نام امامان در قرآن، ممکن بود به نسل‌کشی منجر شود. استاد سبحانی در این باره می‌گوید: «چه بسا ذکر اسامی پیشوایان دوازده‌گانه سبب می‌شد که آزمندان حکومت و ریاست، به نسل‌کشی بپردازند تا از تولّد امامان جلوگیری کنند؛ چنان‌که این مسئله درباره حضرت موسی رخ داد و به قول معروف:

صد هزاران طفل سر ببریده شد                                  تا حکیم الله موسی زنده شد

درباره حضرت مهدی که به نسب و خاندان ایشان اشاره شد،‌ حساسیتهای فراوانی پدید آمد و خانه حضرت عسکری مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندی از او به دنیا نیاید و در صورت تولّد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند.» (۴۰)

شاید اینکه پیامبر، اسامی غیر از امام علی و حسنین‏علیهم‏السلام را کم‏تر به زبان آورده است، رازش همین باشد و شاید هم در کربلا که بنی امیّه به سرکردگی یزید، دست به نسل‌کشی حسین‏علیه‏السلام زد و به فرزند شیرخوارش نیز رحم نکرد،‌ سرّش این بوده است که نسل امامت را قطع کند و امام سجاد‏علیه‏السلام را که نکشتند تدبیر الهی بود وگرنه آنها فکر می‌کردند او با همین بیماری از بین خواهد رفت و با غل که به گردن او انداخته بودند این امر را به قطعیّت رسانده بودند.

۳. پرهیز از برخورد کینه‌توزانه مردم و تحریف قرآن

ممکن است حکمت اسم نبردن در قرآن این باشد که شرّ بدخواهان،‌ منافقان و کینه‌توزان، نسبت به کیان اسلام و صیانت قرآن از حذف و تحریف، دفع شود. آنها که بعد از رحلت پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نسبت به علی‏علیه‏السلام و فرزندان او اقسام جنایتها را روا داشتند ممکن بود دست به تحریف قرآن هم بزنند.

مرحوم سید عبد الحسین شرف الدین می‌گوید: «عرب به طور عموم و قریش به صورت خصوص ملاحظه کرد که رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله برای پیشبرد اهداف خود که همان اهداف اسلام است از راه‌هایی استفاده فرمود که یکی از آنها قلع و قمع مخالفان و معاندان با شمشیر علی بن ابی طالب‏علیهماالسلام و دیگران بود؛ از اینرو برخی که اقوام و افراد عشیره خود را در جنگها از دست داده بودند، کینه و خشم خود را از رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در دل داشتند. آنان بعد از وفات رسول خدا تعصب و کینه خود را نسبت به شخصی اعمال کردند که نمونه و افضل عشیره پیامبر؛ یعنی علی بن ابی طالب بود. نزد آنان او تنها کسی بود که می‌توانست همه آن حقدها و کینه‌ها بر او جاری شود. از اینرو، در کمین او نشستند و تمام زندگی او را به هم ریختند و هر چه در توان داشتند بر ضدّ آن حضرت‏علیه‏السلام و ذریه او به‌کار گرفتند… .»

از طرفی دیگر،‌ کرامات و فضایل امام علی‏علیه‏السلام و نزدیکی او به رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله را که مشاهده می‌کردند حسد در دل آنان پدید آمد و مترصد بودند تا در زمان مناسب، آن را به هر شکل ممکن بر سر حضرت بریزند و از او انتقام گیرند.

از جانب دیگر، عرب، نظر، بر این داشت که خلافت در بین قبایل خود بگردد؛ از اینرو، از ابتدا، قبل از وفات رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله بر این توافق کردند که به هر نحو ممکن،‌ خلافت را از خاندان بنی هاشم بیرون کنند و خود صاحب آن شوند. آنها چنین گمان می‌کردند که اگر بعد از رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله خلیفه اوّل از بنی هاشم باشد در ادامه نیز به بنی هاشم خواهد رسید؛ از اینرو، ‌از ابتدا بر این اصرار داشتند که خلافت به دست آنان نرسد. به همین دلیل، آن را از نصّ خارج کردند و به شورا و انتخاب واگذار ساختند. (۴۱)

عمر بن خطاب در مناظره‌ای که با ابن عباس در مسئله خلافت داشت، می‌گوید: «قریش، کراهت دارد تا در شما نبوّت و خلافت جمع شود.» (۴۲)

شاهد این ادعا آن است که بعضی از نویسندگان اهل سنّت درباره کلمات پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله این تحریف را مرتکب شدند و کلمه «خلیفتی و وصیّی» را از حدیث یوم الدار حذف کردند؛ مانند: طبری در تفسیر خود، ج۱۹، ص ۷۵، اسماعیل بن کثیر شامی در سه کتابش (تفسیر، ج ۳، ص ۳۵۱؛ البدایة‌ و النهایة،‌ ج ۳، ص ۴۰ و السیرة النبویّة،‌ ج ۱، ص ۴۵۹) و محمد حسین هیکل در کتاب خود به نام حیاة محمد، ص ۱۰۴ (۴۳) و وهابیون نیز اعلام کرده‌اند که نام امیر مؤمنان علی‏علیه‏السلام را از کتب تاریخی،‌ روایی و تفسیری حذف می‌کنند. (۴۴)

۴٫ و شاید عدم ذکر نام ائمه‏علیهم‏السلام در قرآن کریم برای ابتلا و آزمایش مؤمنان باشد تا صدق ایمانشان را در آن امور عظیم آشکار گرداند و اینکه چگونه تسلیم اشارات قرآنی و تصریحات و تبیینهای رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله هستند.

نتیجه این شد که اولاً: قرآن کتاب قانون اساسی است که به کلیّات مسائل اشاره فرموده است، نه جزئیات. و ثانیاً: معرفی با اوصاف در آیات متعددی آمده و وجود دارد.

ثالثاً: عدم ذکر صریح نام امامان مصالح و حکمتهایی دارد که می‌توان واگذاری جزئیات به عهده پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله، حفظ قرآن از حذف و تحریف، و امتحان و ابتلای مؤمنان و… را از این حکمتها شمرد.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

(۱). صف / ۶٫

(۲). اعراف / ۱۵۷٫

(۳). مائده / ۱۵٫

(۴). توبه / ۳۶٫

(۵). بقره / ۲۴۶٫

(۶). بقره / ۲۴۷٫

(۷). همان.

(۸). بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۳۷، ص ۱۳۶؛ ۱۶۲ و ۱۶۷٫

(۹). آل عمران / ۱۲۳٫

(۱۰). الجامع لاحکام القرآن،‌ قرطبی، دار احیاء التراث العربی،‌ بیروت،‌ ۱۴۱۱ ق،‌ ج ۱، ص ۴۸۰٫

(۱۱). فصل الخطاب،‌ میرزا حسین نوری،‌ ص ۱۸۳، به نقل از: امام علی‏علیه‏السلام مظلوم تاریخ،‌ ص ۶۴۲٫

۱۲). مائده / ۴۸٫

(۱۳). امام علی‏علیه‏السلام مظلوم تاریخ،‌ علی اصغر رضوانی،‌ انتشارات ذوی القربی، چاپ اول، ۱۳۸۷ ش، ص ۶۴۲٫

(۱۴). مرحوم علامه امینی‏رحمه‏الله بیش از ۶۶ نفر از بزرگان اهل سنّت را نام برده که آیه را مربوط به علی‏علیه‏السلام ‌می‌دانند. ر. ک: الغدیر،‌ دار الکتب الاسلامیّة،‌ ج ۳، ص ۱۵۶ – ۱۶۲٫

(۱۵). مائده/۵۵٫

(۱۶). مائده / ۶۷٫

(۱۷). مائده / ۵٫

(۱۸). نساء / ۶٫

(۱۹). آل عمران / ۶۱٫

(۲۰). شوری / ۲۳٫

(۲۱). احزاب / ۳۳٫

(۲۲). راهنمای حقیقت،‌ جعفر سبحانی،‌ نشر مشعر، چاپ اوّل، ۱۳۸۵، ص ۲۹۷٫

(۲۳). نساء / ۵۹٫

(۲۴). تفسیر الصافی، محسن فیض کاشانی،‌ بیروت،‌ مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بی‌تا، ج ۱، ص ۴۶۲٫

(۲۵). نحل/۴۴٫

(۲۶). ادامه روایت:‌«وَ‌ قَالَ: اُوصِیکُمْ بِکِتَابَ اللهِ‌ وَ اَهْلَ بَیْتِی فَاِنِّی سَاَلتُ اَنْ لَا یُفَرِّقَ بَیْنَهُمَا حَتَّی یَرِدَهُمَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَاَعْطَانِی ذَلِکَ وَ قَالَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَاِنَّهُمْ اَعْلَمُ مِنْکُمْ وَ قَالَ اِنَّهُمْ لَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ بَابٍ هُدیً وَ لَنْ یَدْخُلُوکُمْ فِی بَابِ ضَلَالَةٍ فَلَوْ سَکَتَ رَسُولُ اللهِ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله وَ لَمْ یُبَیِّنْ مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ لَا دَعَاهَا آلَ فُلَانٍ وَ آلَ‌ فُلَانٍ وَ لَکِنْ اللهَ اَنْزَلَ فِی کِتَابِهِ تَصْدِیقاً لِنَبِیِّهِ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله اِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتَ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً فَکَانَ عَلِی وَ الْحَسَن وَ الْحُسَین وَ فَاطِمَة صَلَوَاتُ اللهِ وَ سَلَامُهُ عَلَیْهِمْ فَاَدْخَلَهُمْ رَسُولُ الله‏صلی‏الله‏علیه‏وآله تَحْتَ الْکَسَا فِی بَیْتِ‌ام سَلَمَة ثُمَّ قَالَ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله اَللَّهُمَّ اِنَّ لِکُلِّ نَبِیٍّ اَهْلاً وَ ثِقْلاً وَ هَؤُلَاءِ‌ اَهْلِ بَیْتِی وَ ثِقْلِی فَقَالَتْ‌ام سَلَمَة‌ اَلَسْتُ مِنْ اَهْلِکَ فَقَالَ اِنَّکَ عَلَی خَیْرٍ وَ لَکِنْ هَؤُلَاءِ اَهْلُ بَیْتِی وَ ثِقْلِی.» (تفسیر الصافی؛ همان، ج ۱، ص ۴۶۳).

(۲۷). تفسیر الصافی،‌ همان،‌ ج ۱، ص ۴۶۳٫

(۲۸). ر. ک: مسلم بن حجّاج قشیری، صحیح مسلم، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ج ۲، ص ۱۸۷۳،‌ و سنن ترمذی، دار احیاء التراث،‌ ج ۵، ص ۶۶۳٫

(۲۹). زمخشری، الکشاف، ج ۱، ص ۳۶۹٫

(۳۰). برگرفته از: پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، قم،‌ انتشارات نسل جوان،‌ ج ۹، ص ۶۵ – ۷۵٫

(۳۱). الصواعق المحرقة، ابن حجر هیثمی، لبنان، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ج ۲، ص ۴۲۲٫

(۳۲). جواهر العقدین، ص۲۴۴ به نقل از: الرد النفیس علی اباطیل عثمان الخمیس، حسن، عبدالله علی، مرکز الامام الباقر‏علیه‏السلام الاسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۳٫

(۳۳). الشفة الصاوی، ص ۷۲ و ۷۳ به نقل از: الرّد النفیس، همان، ص ۱۰۴٫

(۳۴). صحیح مسلم، همان، ج ۳، ص ۱۴۵۳٫

(۳۵). هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتب العربی، ج ۵، ص ۱۹۰٫

(۳۶). ر. ک: مسند احمد حنبل، شعیب الارنوط، مؤسسۀ الرسالۀ، ج ۶، ص ۳۲۱؛ مجمع الزوائد، همان، ج ۵، ص ۱۹۰؛ مسند ابو یعلی موصلی، بیروت، دار المأمون، ج ۸، ص ۴۴۴ و مستدرک حاکم نیشابوری، بیروت، دار المعرفة، ج ۴، ص۵۰۱٫

(۳۷). خوارزمی، مقتل الحسین،‌ قم، مکتبة المفید، ج۱، ص ۱۴۶٫

(۳۸). فرائد السمطین، جوینی، بیروت،‌ مؤسسة المحمودی، ج ۲، ص ۱۳۴٫

(۳۹). مستدرک حاکم، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ج ۱، ص ۸؛ و سنن ترمذی، ج۲، ص ۱۱۰٫

(۴۰). راهنمای حقیقت، ‌همان، ص ۲۹۷٫

(۴۱). علامه سید شرف الدین عاملی، المراجعات، بیروت، ‌چاپ چهارم، ۱۴۰۶ ق، ص ۲۳۵٫ و ر. ک: مجلّه تراثنا، شماره ۶۲ و امام علی مظلوم تاریخ،‌ همان، ص ۶۴۴٫

(۴۲). شرح ابن ابی الحدید، بیروت، دار احیاء الکتب العربی، ج ۱۲، ص ۵۳؛ و تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۸۹٫

(۴۳). الغدیر، علامه امینی، چاپ اسلامیة، ج ۲، ص۲۸۸ و ۲۸۹٫

(۴۴). ر. ک: مجلّه مبلّغان، ش ۱۲۲، ص ۲۳٫

 ولایت حق 555-245 اسلامه حق = 310 عمر 310 کفری 310 منکر 310 حرامیان 310 نمرودی 310 بمار زنگی 310 جاهل منافق 310ووو

 

خداوند احمق تر از عمری نیافریده هر جا عقل نیست عمری هست  معجزه به ابجدمنافقان قرآن 673- 132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541+430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر = 661 عثمان 661-231= 430 مقصر +541 عمر و ابوبکر = 971 ظالم به دست میآید ظالمین در نماز غیر المغضوب علیهم والضالین منضور ابوبکر و عمر و عثمان میباشد چون ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت تمام ناحقها دو سال خلافت نکرده از دنیا میروند مثل قاتلان سید شهداء امام حسین دو سال نشده مختار همه را به درک فرستاد  بنی صدر دو سال نشده پا به فرار گذاشت صدام دوسال نشده دستگیر و کشته شد عمر مرسی دوسال نشده برکنار شد وووووو هزاران ناخلفه دیگر همین خود شما که این مقاله را میخوانی اگر نابحق باشی دو سال دیگر بیشتر زنده نیستی ابوبکر رکب وبا  تا خلیفه شد بعد از دوسال نشده از دنیا رفت عمر چون دوز خریتش بالاتر بود 10 سال نشده از دنیا رفت ابجد شیطان بوود نام عمر به ابجد صغیر عمر 22 شیطان 22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 دروغ 22 کلک 22نیرنگ 22تباهی 22 سرکشها 22 کسکشها 22 ملحد 22 لعنت 22 بدبختی 22 تباهی 22  قال رسوالله (ص) فتنه گران  دشمن اسلامه حق به ابجد  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم. عمرو ابوبکر مقصر و ظالم دین اسلام میباشند معادله طلایی ظالم و مقصر سی مرحله میباشد هر طور کلمه ظالم و مقصر را در نام خلفای نامرد و قاصب بی دین کم و زیاد میکنم نام این سه خلیفه شیطانی بدست میآید و این هم از عجایب هشت گانه عالم محسوب شده  به ابجد مقصر عمر 740-971 ظالم = 231 ابوبکر رکب وبا  ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231قفان 231ابوبکر231 دین حرام الهی 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد  231 بکودن احمق 231 نفاق 231 عصیان 231 ابوبکر 231 نفاق 231 ابوبکر 231 بکودن احمق 231 دین حرام الهی 231

 

نفاق 231 عصیان 231با ناحق دینه 231 دین حرام الهی 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231 دین حرام الهی 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 دین حرام الهی 231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد با قاصبه خلافت 1312 -110 علی = 1202 ابجد سه خلیفه کافر دین اسلام بوده اند به علم ابجد قرآن 1202 دوزخیانه پلیدن ها ملحدین اسلامی 971 +231= 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکر و عمر وعثمان 1202 ابجد خائنان 772-541عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اندنظر شما را به هزار معادله ناب الهی دعوت مینمایم صدیقان 255+110 علی = 365 روز سال قال رسول الله(ص) بعد ازمن فتنه ها 541 بپاخیزند عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541 دزده دینه اسلامی231دزدا فدک نگو نه541 فرار ز جنگ 541دزدان فدکه فاطمه 310عمر 310نامردیه  310دزده اصلیه فدکن 310 گمراه دین 310+231 ابوبکرنفاق=541دزدا فدک نگو نه231+310دزده اصلیه فدکن 231= کلاه بردارانه بدینها541 راه دزدی دزدان فدک فاطمه 541 عمر 310+231 ابوبکر =541به ابجد با قاصبه خلافت 1312 -110 علی = 1202عمر ابوبکر و عثمان1202 قاصبانه خلافت بوده اند ابجد آیه 22 سجده ان من المجرمین منتقمون 1202 ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت عمر ابوبکر عثمان مجرمان دین 1202 بوده اند = قال رسوالله حب علی برات از دوزخ است به ابجد حب علی برات 583 ابجد 5 تن هم 583 فقط طرفداران 5 تن خانواده پیامبر از آتش و دوزخ نجات می یابند و غیر 5 تن دشمنانشان همه اهل آتش و دوزخند به علم ابجد قرآن 1202 دوزخیانه پلیدن ها ملحدین اسلامی971 ظالم 971- 430 مقصر = 541 ابوبکر و عمر 541 مرد مجرمید 541 با قاصب خلافت 1312 -110 علی = 1202 ابجد سه خلیفه ابوبکر عمر و عثمان 1202وقتی امام زمان مهدی مولاء قائم آل محمد ظهور نمود شیعیان با جان و مال او را یاری می نمایند جانها و مالها را آماده کنید مهدی مولاء بزودی شاید ده سال نکشد ظهور خواهد نمود رمز موفقیت مولای عالم الهی وحدت مسلمانان و عشق و ارادت به مولاست بس به علم ابجد قرآن با قاصبه خلافت 1312-110 علی = 1202 آیه 22 سجده ابجد ابوبکر و عمر و عثمان میباشد 1202 هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیراین آیه ابجد سه خلیفه میباشد1202 ان من المجرمین منتقمون 1202ما مجرمان را سخت انتقام میگیریم 22 بانامرد22دینها 22شیطان22 عمر22 ابابکر22دروغ 22بدبختی 22 نیرنگ 22تباهی22 گمره ها بدیها 22دروغ22کلک 22 عمر 22 دشمن اسلامی 22 ضد حق22ابابکر22شیطان22تباهی22 مقصر22هذیان 22با جهالت22 بناجور باسرکشان22بدزده 22 اسلامی22با نامرد22دینها22 مقصر22 کلک22نیرنگ22 تباهی22 بدبختی22 دروغ22 عمر22 بدبختی22 دروغ22عمر22 ابابکر22 مقصر22ابابکر22مقصر22هذیان 22ایدز22لواط 22بدبختی 22 بدیها 22 بدبختی 22بدرک دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت همه ناحقها دوسال خلافت نکرده از دنیا میروند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به بدرک 22 فرستادمیباشد و معادله ظالم971 و مقصر430 سی مرحله میباشد این معادله از معجزات عالم محسوب میشود هر طور کلمه ظالم و مقصر را در نام سه خلیفه کم و زیاد کنیم نام سه خلیفه ابوبکر و عمروعثمان به دست میآید مثال ظالم 971-430مقصر = 541 ابجد ابوبکر و عمر541 ابوبکرعمر 541 فتنه ها 541 ظالم 971ظالم971-310 عمر= 661 عثمان بدست میآید661-231 ابوبکر=430 مقصر 430 - 971 ظالم = 541 ابجد ابوبکر و عمر 541 فتنه ها 541 عمر310+231 ابوبکر=541فتنه ها 541 به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 ابوبکر و عمر 541 به کافرانه دینه حق 541و ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان 661- 231 ابوبکر =430مقصر430 +231 ابوبکر= 661 عثمان 661+عمر310 = 971 ظالم به دست میآید مقصر هر طور کلمه ظالم و مقصر را در اسم ابوبکر و عمر کم و زیاد کنی نام یکی از این ملحدین ادیان عمر ابوبکر و عثمان بدست میآید پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر و ابوبکر 541 با قاصب دین الهی 310گمراه دین 310 عمر 310 منکر310نیرنگ 310بمار زنگی 310کفری310 منکر 310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310 نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین310 جاهل منافق 310 حرامیان 310دزدانه فدک فاطمه 310

 

منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310بمار زنگی 310 فری310 منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 بمار زنگی 310به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231قفان 231ابوبکر231 دین حرام الهی 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231 نفاق 231 عصیان 231با ناحق دینه 231 دین حرام الهی 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231 دین حرام الهی 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 دین حرام الهی 231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد با قاصبه خلافت 1312 -110 علی = 1202 ابجد سه خلیفه کافر دین اسلام بوده اند به علم ابجد قرآن 1202 دوزخیانه پلیدن ها ملحدین اسلامی 971 +231= 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکر و عمر وعثمان 1202 ابجد خائنان 772-541عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اندنظر شما را به هزار معادله ناب الهی دعوت مینمایم صدیقان 255+110 علی = 365 روز سال ابجد شیطان بوود نام عمر به ابجد صغیر عمر 22 شیطان 22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 دروغ 22 کلک 22نیرنگ 22تباهی 22 سرکشها 22 کسکشها 22 ملحد 22 لعنت 22 بدبختی 22 تباهی 22  علمی صحبت کنیم علم ابجد قرآن تقدیم میکند به ابجد22 دشمن اسلام 22شیطان 22 عمر 22 هذیان 22 شرابیا 22 مقصر 22شیطان 22 عمر 22 ابابکر22دروغ22نیرنگ22 بدبختی 22لعنت22 هذیان22تکبر22منکر 22 هذیان 22مقصر 22 بانامرد22 دینها 22شیطان 22 عمر 22 ابابکر22دروغ 22 بدبختی 22 نیرنگ 22تباهی22 بدیها 22 دروغ22کلک 22 عمر 22 ابابکر22شیطان 22تباهی 22 مقصر 22 هذیان 22با جهالت 22باسرکشان22  بدزده 22 اسلامی22با نامرد22دینها22 مقصر22 کلک 22نیرنگ 22 تباهی 22 بدبختی 22 دروغ 22عمر22 ابابکر22 مقصر 22  ابابکر 22 مقصر22 هذیان 22 ایدز 22 لواط 22 بدبختی 22مرد باشید و حق را علمی بپذیریدعلم ابجد قرآن تقدیم میکند به ابجدشیطان 22 عمر 22 هذیان 22 شرابیا 22 مقصر 22شیطان 22 عمر 22 ابابکر22دروغ22نیرنگ22 بدبختی 22لعنت22 هذیان22تکبر22منکر 22 هذیان 22مقصر 22 بانامرد22 دینها 22شیطان 22 عمر 22 ابابکر22دروغ 22 بدبختی 22 نیرنگ 22تباهی22 بدیها 22 دروغ22کلک 22 عمر 22 ضدی22 ابابکر22شیطان 22تباهی 22 مقصر 22 هذیان 22با جهالت 22باسرکشان22  بدزده 22 اسلامی22با نامرد22دینها22 مقصر22 کلک 22نیرنگ 22 تباهی 22 بدبختی 22 دروغ 22عمر22 ابابکر22 مقصر 22  ابابکر 22 مقصر22 هذیان 22 ایدز 22 لواط 22 بدبختی22 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر و ابوبکر 541 بودند شیطان به ابجد صغیر 22 عمر 22 شیطان22 ابابکر22 مقصر 22 دروغ 22 هذیان 22 باخدعه22نیرنگ 22خیانته22 لامذهب 22با فتنه 22 بدبختی 22 22بمکر 22عمر22 لجنیا 22بنادانی 22 قصبی 22شرابیا 22 بشرابخار 22 دوزخه 22 تکبر 22بنفاقه 22باگمراها22 منکر22 تباهی  بدیها 22مقصر 22تعصب 22 مکارا 22 نفرت 22به ابجد شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22مقصر22ناخلفه22 دروغ22 بناجور 22 خرخر ها 22بناحقه ۲۲ ابابکر ۲۲عمر ۲۲ کلک۲۲بظلمته ۲۲ لامذهب۲۲نفرت ۲۲انزجار22نابحقه 22 پررو۲۲ ۲۲عمر22 نیرنگ ۲۲بظلمته ۲۲لامذهب۲۲ بمنافقا ۲۲ عمر ۲۲ ابابکر22 بنامردا 22 عمر 22 ابابکر22 شیطان 22 با خجالته 22 شرمکن به ابجد شیطان 22 عمر22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 بمکر22 باخدعه22 بکرد22 نامردان 22 بدشمن بشر 22 لعنت22 ملحد 22 22 عمر 22خیانته22 لامذهب 22با خدعه 22 ابابکر22 با فتنه 22 بدبختی 22 لواط 22 ایدز 22 عمر 22 ابابکر 22 بمکر 22عمر22 لجنیا 22بنادانی 22 قصبی 22 22شرابیا 22 بشرابخار 22 تکبر 22بنفاقه22 نیرنگ 22 منکر22 22 مفصد 22 هذیان 22 دروغگو 22 عمر 22 مقصر 22 لعنت 22 ملحد 22 لعنت 22 مفصد 22 22 هذیان 22 دروعگو 22 عمر 22 لعنت 22 ابابکر22 ملحد 22 بدبختی22 ایدز 22 لواط22 بکرد 22 ایدز22 بگرفت 22تعصب 22 مکارا 22 نفرت 22بناحقه 22 ضدی 22 دینها 22به ابجد شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22مقصر22ناخلفه22 بناجور 22 خرخر ها 22نیرنگ22 ۲۲ ابابکر ۲۲عمر ۲۲ کلک۲ ۲ نیرنگ ۲۲بظلمته ۲۲لامذهب۲۲نفرت ۲۲انزجار22ناخلفه 22نابحقه 22  پررو۲۲ احمقه۲۲عمر22 نیرنگ ۲۲بظلمته ۲۲ دوزخه ۲۲لامذهب۲۲ مقصر22 بمنافقا۲۲ عمر ۲۲ ابابکر 22 ابابکر22با خجالته 22 شرم کن 22 به ریاضی قرآن علم ابجد  شیطان 22 شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22 دروغ 22 نیرنگ 22 کلک 22زرنگه22 بدبختی22 لعنت 22 ملحد 22 تکبر 22 کید 22 علمی صحبت کنیم علم ابجد قرآن تقدیم میکند به ابجدشیطان 22 عمر 22 هذیان 22 شرابیا 22 مقصر 22شیطان 22 عمر 22 ابابکر22دروغ22 نیرنگ22کلک22 بدبختی 22بدیها 22تباهی 22لعنت 22ملحد 22 بناحقه 22 ناخلفه 22
22بناحقه22ناخلفه22پررو 22لعنت22 مقصر 22 هذیان22تکبر22منکر 22 هذیان 22مقصر 22 بانامرد22 دینها 22شیطان 22 عمر 22 ابابکر22دروغ 22 بدبختی 22 نیرنگ 22تباهی22 بدیها 22 دروغ22کلک 22مقصر22شرابیا 22 عمر 22 ابابکر22شیطان 22تباهی 22 مقصر 22 هذیان 22با جهالت 22 ابابکر 22 عمر 22باسرکشان22  بدزده 22 اسلامی22با نامرد22دینها22 مقصر22 کلک 22نیرنگ 22 تباهی 22 بدبختی 22 دروغ 22عمر22 ابابکر22 مقصر 22  ابابکر 22 مقصر22 هذیان 22 دشمن اسلام 22 ضد خداه 22 دشمن اسلام 22ایدز 22 لواط 22 بدبختی 22بدرک دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت همه ناحقها دوسال خلافت
نکرده از دنیا میروند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به بدرک 22
  22بدرک دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت همه ناحقها دوسال خلافت نکرده از دنیا میروند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به بدرک 22 فرستاد22آیه مباهله و مدارک آن با کی شیطان 22 مباهله22 عمر22 ابابکر22 مقصر22 هذیان 22 بدبختی 22 ملحد 22لعنت 22روباه 22 لاشخورا 22 گور خر 22 چلپاسهی 22بدرک دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت همه ناحقها دوسال خلافت نکرده از دنیا میروند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به بدرک 22 فرستاد

 



گمراه دین 310 عمر 310 یا بلاء دین اسلام310 جهل عرب 310ابا جهل در دین 310کفری310 حرامیان 310 نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان عمر310 اباجهل دردین310 فاسق دینه310کفری 310 ابله منافقا 310 منکر310نیرنگ310احمقها احمقها 310 بمار زنگی310کلب کلب هار310 ابله منافقا310جاهل منافق310دلیل نفاقه 310کفری310 منکر 310دلیل نفاقه310جهل عرب310جاهل منافق310جهل عرب 310نیرنگ 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری310 دلیل نفاقه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 ابله منافقا 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی 310 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 قاصبان بدین310حرامزاده پلید310 حرامیان 310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310ابله منافقا 310سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 دلیل نفاق 310 و ابوبکر 231به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر احمق ملحد 231 احمق ملحد 231 فاسق ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231 احمق ملحد 231 قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند 310بمار زنگی 310

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







+ نوشته شده در دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:,ساعت 12:2 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |




حکم الله حکم قرآن 553 -541 فتنه ها عمر ابوبکر= 12 امام هویت اسلام 553 -541 عمر ابوبکر = 12 قرآن چهار
مذاهب باطل دردین اسلام خدایی بایداز خجالت بمیرند ده سال است قادر به جواب گویی نیستند
مناظره جاثلیق بزرگ مسیحیان با ابوبکر رکب وبا و شکست ابوبکر خائن منافق قاصب جاه طلب
مناظره مامون خلیفه عباسی با علمای 73 فرقه باطل در حقانیت امام علی
شیعه یعنی اصل مذهب اصل اسلام110مذهب واقعی الله شیعه میباشد 110یگانه مذهب الله محمد علی 385 شیعه385
با کلمه 66 الله 66 زنده 66 یگانه66آگاه جهان 66دادگاه مذهب 66 ادیان66 الله 66 امام و اسلام خود را ثاب
سیزده رجب به ابجد سیزده 86+110علی=196 دین اسلام 196 کلید اسلام196 کلید بدین الله 196 امام کل دین 196
گوهر بحر ولایت علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست
گریه و خنده پیامبر اسلام =اصل اسلام 253+132 بدین الله = 385 شیعه 385
دین واقعی جهان اسلام است مذهب واقعی جهان شیعه است
به دو ابجد =مجاهد 70+40اصل ولایت 110 علی 110ولی دین110 مجاهد53 احمد53 علی فاطمه53 آل طاها آل یاسین53
مذهب امام اول ثانی ثالث رابع خامس سادس سابع ثامن تاسع عاشرهادی عشر ثانی عشر253+132 اسلام =385 شیعه
انسان خلیفه خداوند برای کارهای ارزشی قایل است به ابجد انسان کامل253+132 اسلام= 385 شیعه 385
بانوی عترت الله زهراست سرحلقه انبیایو اولیاء زهراست
مومن136 آئینه136علی136به ابجد کبیر وصغیر علی 136 مومن الله202 آئینه الله202 محمد علی202آقای من 20202
امیر المومنین 12 حرف و ابجدش58+12= 70+40 اصل ولایت = 110 علی 110ولی دین 110 دین الهی110 یمین110 اصحا
علی 110+135 فاطمه =245 کلید مذهب اسلام 245 علی فاطمه 245 مذهب الله150+46 نماینده الله محمد علی = 19
قرآن 351 یعنی 132 اسلام +202 محمد علی +17 نماز = 351 قرآن 351+34باکلام حق =385 شیعه
دین الله130+183مذهب اسلام +72دین الله130 +183مذهب اسلام +72 کاملترین مذهب امامت 72بدین ها= آدم داود
پسر قرضاوی مفتی اهل سنت مصر شیعه شد ایجانب تمام دکترین دنیا را به مبارزه علمی علم ابجد ریاضی قرآن دع